یادداشتهای یک کچل از خودراضی
شنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۷
لیاقت-7=
-پیشنهاد می کنم اول پست قبلی را بخوانید
2- با اجازه شما تمام کامننهای مربوط به این پست -بجز انهایی که توهیین آمیز باشد یا نویسنده درخواست کند- به پست اصلی منتقل می شود
2- با اجازه شما تمام کامننهای مربوط به این پست -بجز انهایی که توهیین آمیز باشد یا نویسنده درخواست کند- به پست اصلی منتقل می شود
یک پست طولانی نوشته بودم در ادامه این بحث،
بعد دیدم که خودم هم حوصله خواندناش را ندارم!
حساب کن بعدش هم باید جوابها را به ادامه پست اضافه میکردم.
خب این روش از دید من تا ابد میتواند ادامه پیدا کند، اشکالی هم ندارد،
اما چون تایپیدن در این حجم خیلی سختتر از حرفیدن است و البته چون این بحث-ظاهرا- 3 نفره است پیشنهاد میکنم بحث را حضوری کنیم،
یک جا-که نرجیحا کافیشاپ نباشد-، یک بحث دوستانه داشته باشیم.
نظر شما چیه؟
من نقش بد را بازی میکنم، خوب و زشتاش را شما !
---------------------
پ.ن : البته از حضور بقیه دوستان هم خوشجال میشوم
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
بعد از مدتها یک خنده اساسی فرمودیم! نمیدانم ایمیل ' آقا پرفسور ابراهیم میرزایی بنیاد پیدایش علم حق و عدالت از زمین تا آسمانهای بیکران &...
-
از طلا بودن پشیمان گشته ایم / لطف فرموده ما را مس کنید! اصلا فکر نمی کردم یه Comment ساده -که به طنز هم نوشته شده- بتونه باعث دلخوری کسی بش...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
وقتی بنفشه را با گل سرخ برانداز می کنند ممکن است این نظر به میان بیاید که چرا بنفشه اینقدر کبود است؟ بخشی از یک نامه از نیمای یوش به احمد شا...
-
نوشي كجاست؟ من كه خيلي دلم براش تنگ شده قرار بود فقط 2 هفته نباشه ولي الان نزديك 1 ماه كه نيست
-
ميخواهم از شما که از ما هزار بار بگوييد بگويند با قاري بزرگ، ميکاريم عشق بزرگ را، تا گل دهد به دامن بيزاري بزرگ... لینک
-
در تقسیمبندی ذهنی من٬آدمها انواع مختلفی دارند که یک نوع آنرا من ترانسپرنت نامیدهام٬آدمهای ترانسورنت آدمهایی هستند که حضورشان را حس نمیکن...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
۳ نظر :
رضا جون چرا تو عنوان این پستت از کاراکتر مساوی استفاده کردی؟فکر کردی من نمیبینمش؟من که میدونم تو کلت چیمیگذره کیبرد به دست مزدور :D
رضا جون تو که کم و بیش از وضعیت من خبر داری، چند وقتیه که حال مساعدی ندارم و برنامهی سفرم به مشکل خورده و وضعیتش متزلزل شده و هنوز اینجام.
چند وقتیه که از کارم زیاد راضی نیستم حتی با اینکه از نظر مالی تامینم می کنه ولی میدونی که مثل خودت این هدف و غایت زندگیم نیست
به خاطر برنامهی رفتنم تولید انیمیشن دربارهی بم رو به تعویق انداختم که زمان اون دیگه از دست رفتهاست، بگذریم ازاینکه قرار بود تو سناریوش کمکم کنی و نکردی!
در کل حال و روزم بیشتر میطلبه تنها باشم تا به مباحثه با کسی بشینم، تو خودت استاد منی منو خوب میشناسی منم دیوونهی بعضی و گاهی بیشتر افکارتم.
من رو که میشناسی، اهل بحث نیستم، از اول تا آخر میشینم حرفاتون رو میشنوم آخرم چند تا نکته میگم که خودت بهتر میدونی میشه وقت ناهار و ناتموم میمونه، جلسه آخرمون تو اون مکان کذایی که یادته؟دیدی چهجوری حرفای من باعث شد به اون بابا بر بخوره؟
سارتر تو مصاحبهای که تو 70 سالگیش باهاش کردن گفت:من از مباحثه متنفرم. روشنفکران در مباحثه همیشه از سطح افکار خود پایینتر قرار میگیرند و حرفهای ابلهانهای میزنند.
من که روشنفکر نیستم اما تو که نمیخوای تو اون جلسه بیرون از کافیشاپ حرف ابلهانهای زده بشه ؟ می خوای؟
ضمنا باز کار عبث کردی؟ تو که پست طولانی رو نوشتی بذارش اینجا خوندنش با من، چی کار داری! چرا زحمت کشیدتو با ارسال نکردن پست به باد فنا میدی...
ببین صابر جان!
ن روشنفکر نیستم ولی روشنفکرها رو هم دوس ندارم!
تو اون کاراکتر مساوی هم هزار تا حرف هست،
اون فیلم کیارستمی رو یادته که قوطی خالی نوشابه رو شوت میکنن پایین؟ژیادته چقد توش نقد بود؟ این مساوی هم یه چیزی تو اون مایههاست، گیرم گه مواد داخل قوطیاش یه مقدار فرق داره!
برنامه انیمیشن بم رو هم که خودتقرار بود هماهنگ کنی نه من!
چه انتظاری داری از این حافظه من؟
در ضمن ...پدر کسی که بخواد نو بحث بهش بر بخوره، تو این بحثی که من گفتم هیچ کس تصادفی نیامده و اجباری هم درکار نیست
خودت هم میدونی چقد از بحث کردن متنفرم و بی نتیجه میدونماش
اما فکر کنم اینجا یه مقدار موضوع فرق میکنه و این بحث میتونه آغاز یه دوستی خوب باشه!
در مورد پست هم چشم!
امروز یه ویرایشاش میکنم پست میکنم.
من هم خیلی تمایل دارم که بحث ادامه پیدا کند و حتی دوست دارم حضوری ببینمت اما یک نکته ای که به نظر من جالب آمد این بود که من تا حالا بحث نوشتاری نکرده بودم. اینجوری آدم می تواند دقیقا به گفته های دیگران فکر کند. من اکثر وقتها در بحث حضوری دچار این مشکل می شوم که طرفین به صحبت های همدگیر خیلی گوش نمی دهند و بار هم حرف خودشان را به نوعی دیگر می زنند. تجربه اینگونه بیان استدلالات را به نحوی که بشود به راحتی ÷یگری کرد و مکتوب باشد را نداشتم. ضمنا در بحث نوشتاری به دلیل گشادی تایپ لپ مطلب گفته می شود و زواید حذف می شوند.
به هر حال اگر باز هم تمایل به ادامه بحث در وبلاگ داری پیشنهاد می کنم که در همون کامنت ها باشه تا هم اضافی پست نخورد هم تو زیادی تو زحمت نیافتی. در مورد بحث حضوری هم که من همیشه 4 پایه هستم
ارسال یک نظر