یادداشتهای یک کچل از خودراضی
جمعه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۷
لیاقت- 3
1-پیشنهاد می کنم اول پست قبلی را بخوانید
2- با اجازه شما تمام کامننهای مربوط به این پست -بجز انهایی که توهیین آمیز باشد یا نویسنده درخواست کند- به پست اصلی منتقل می شود
علی جان شاید من واژه مجازات را درست انتخاب نکردم ولی واژه بهتری پیدا نکرم از واژههایی مانند جبر،سرنوشت و ... خوشم نمیآید
شاید واژهای که تو به کار بردی-نتیجه-واژه بهتری باشد
اما در کل تغییری در حود مسئله ایجاد نمیکند
اگر در جادهای مشغول رانندگی باشی و پشت سر هم علامت پایان بزرگراه، پرتگاه و .. را ببینی ولی با سرعت به مسیرت ادامه بدهی،
وقتی به داخل دره سقوط کردی نمیتوانی بگویی حقام نبود، کسی علامتهای رانندگی را یادم نداده بود و یا سقوطام اتفاقی بود.
وقتی اینقدر نشانههای واضح برای شرایط امروز وجود داشت و کسی دانسته( یا ندانسته فرقی هم میکند؟) این شرایط را انتخاب کرد به نظرت میشود برایش انتظار بیشتری داشت؟
این معنیاش حماقت نیست،نادانی هم شاید نباشد،شاید به قول تو کمی خطا باشد، خب به نظر تو همین کمی خطا نتیجهای بهتر این میتوانست داشته باشد؟
نتیجه بعضی خطاها آنقدر سنگین و دردناک است که شاید قابل جبران نباشد،این میان بهانهای هم پذیرفتنی نیست.
نیش عقرب نه از بهر کینه است /
اقتضای طبیعتاش این است.
اگر میخواهی به عقرب روی آب سواری بدهی دست کم باید لاکپشت باشی عزیز که خب شوربختانه ما لاکپشت نیستیم.
علی :
2- با اجازه شما تمام کامننهای مربوط به این پست -بجز انهایی که توهیین آمیز باشد یا نویسنده درخواست کند- به پست اصلی منتقل می شود
علی جان شاید من واژه مجازات را درست انتخاب نکردم ولی واژه بهتری پیدا نکرم از واژههایی مانند جبر،سرنوشت و ... خوشم نمیآید
شاید واژهای که تو به کار بردی-نتیجه-واژه بهتری باشد
اما در کل تغییری در حود مسئله ایجاد نمیکند
اگر در جادهای مشغول رانندگی باشی و پشت سر هم علامت پایان بزرگراه، پرتگاه و .. را ببینی ولی با سرعت به مسیرت ادامه بدهی،
وقتی به داخل دره سقوط کردی نمیتوانی بگویی حقام نبود، کسی علامتهای رانندگی را یادم نداده بود و یا سقوطام اتفاقی بود.
وقتی اینقدر نشانههای واضح برای شرایط امروز وجود داشت و کسی دانسته( یا ندانسته فرقی هم میکند؟) این شرایط را انتخاب کرد به نظرت میشود برایش انتظار بیشتری داشت؟
این معنیاش حماقت نیست،نادانی هم شاید نباشد،شاید به قول تو کمی خطا باشد، خب به نظر تو همین کمی خطا نتیجهای بهتر این میتوانست داشته باشد؟
نتیجه بعضی خطاها آنقدر سنگین و دردناک است که شاید قابل جبران نباشد،این میان بهانهای هم پذیرفتنی نیست.
نیش عقرب نه از بهر کینه است /
اقتضای طبیعتاش این است.
اگر میخواهی به عقرب روی آب سواری بدهی دست کم باید لاکپشت باشی عزیز که خب شوربختانه ما لاکپشت نیستیم.
علی :
در مثالی که زدی چند نکته وجود دارد
1- آیا جاده علامت دارد (صرف اینکه بگویی جاده دره دارد کافی نیست باید علامت داشته باشد)
2- اینکه آیا تمامی علائم واضح و درجای مشخص خودشان بوده اند (مثلا علامت پیچ خطرناک آیا آنقدر فاصله دارد که فرد بتواند سرعتش را کم کند)
3- آیا فرد با علامت آشنایی دارد. مثالی می زنم
در ایران, در 3 راهی هایی که به خیابان یک طرفه ختم می شوند روبرو دیوار علامتی به شکل -> در داخل یک مستطیل آبی میزنند یعنی خیابانی که به آن دارید وارد می شوید یک طرفه است اما در تمامی دنیا (آنطور که من می دانم) این علامت اصلا وجود ندارد و برای این کار از علامت گردش به چپ ممنوع در یک مثلث استفاده می کنند. حالا فردی که این علامت را نمی شناسد (فرض کنید گواهینامه آلمانی ترجمه شده بین المللی دارد) سر پیچ خلاف دور بزند و با ماشینی که دارد در خیابان یک طرفه می رود شاخ به شاخ شود. حالا تکلیف چیست. آن فرد آلمانی علامت -> را نمی شناسد اگرچه گواهی نامه دارد خوب آیا این بهانه که "این علامت برای من گنگ بود" قابل قبول است؟ اگر نه چرا؟
یا اینکه در مثال دیگری بچه ای که نمی داند آتش داغ است و به سمت زیبایی آن می رود. آیا اینکه بچه نمی داند آتش داغ است بهانه قابل قبولی است؟ (این را در مورد مثالی میزنم که جاده علامت ندارد)
البته در انتها سوالی دارم. عکس گذاشته شده با مثالی که زدیم. آیا اگر منظور همان عکس است علامت های جاده چگونه بوده است.
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
بعد از مدتها یک خنده اساسی فرمودیم! نمیدانم ایمیل ' آقا پرفسور ابراهیم میرزایی بنیاد پیدایش علم حق و عدالت از زمین تا آسمانهای بیکران &...
-
از طلا بودن پشیمان گشته ایم / لطف فرموده ما را مس کنید! اصلا فکر نمی کردم یه Comment ساده -که به طنز هم نوشته شده- بتونه باعث دلخوری کسی بش...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
وقتی بنفشه را با گل سرخ برانداز می کنند ممکن است این نظر به میان بیاید که چرا بنفشه اینقدر کبود است؟ بخشی از یک نامه از نیمای یوش به احمد شا...
-
نوشي كجاست؟ من كه خيلي دلم براش تنگ شده قرار بود فقط 2 هفته نباشه ولي الان نزديك 1 ماه كه نيست
-
ميخواهم از شما که از ما هزار بار بگوييد بگويند با قاري بزرگ، ميکاريم عشق بزرگ را، تا گل دهد به دامن بيزاري بزرگ... لینک
-
در تقسیمبندی ذهنی من٬آدمها انواع مختلفی دارند که یک نوع آنرا من ترانسپرنت نامیدهام٬آدمهای ترانسورنت آدمهایی هستند که حضورشان را حس نمیکن...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
۱ نظر :
در مثالی که زدی چند نکته وجود دارد
1- آیا جاده علامت دارد (صرف اینکه بگویی جاده دره دارد کافی نیست باید علامت داشته باشد)
2- اینکه آیا تمامی علائم واضح و درجای مشخص خودشان بوده اند (مثلا علامت پیچ خطرناک آیا آنقدر فاصله دارد که فرد بتواند سرعتش را کم کند)
3- آیا فرد با علامت آشنایی دارد. مثالی می زنم
در ایران, در 3 راهی هایی که به خیابان یک طرفه ختم می شوند روبرو دیوار علامتی به شکل -> در داخل یک مستطیل آبی میزنند یعنی خیابانی که به آن دارید وارد می شوید یک طرفه است اما در تمامی دنیا (آنطور که من می دانم) این علامت اصلا وجود ندارد و برای این کار از علامت گردش به چپ ممنوع در یک مثلث استفاده می کنند. حالا فردی که این علامت را نمی شناسد (فرض کنید گواهینامه آلمانی ترجمه شده بین المللی دارد) سر پیچ خلاف دور بزند و با ماشینی که دارد در خیابان یک طرفه می رود شاخ به شاخ شود. حالا تکلیف چیست. آن فرد آلمانی علامت -> را نمی شناسد اگرچه گواهی نامه دارد خوب آیا این بهانه که "این علامت برای من گنگ بود" قابل قبول است؟ اگر نه چرا؟
یا اینکه در مثال دیگری بچه ای که نمی داند آتش داغ است و به سمت زیبایی آن می رود. آیا اینکه بچه نمی داند آتش داغ است بهانه قابل قبولی است؟ (این را در مورد مثالی میزنم که جاده علامت ندارد)
البته در انتها سوالی دارم. عکس گذاشته شده با مثالی که زدیم. آیا اگر منظور همان عکس است علامت های جاده چگونه بوده است.
ارسال یک نظر