یادداشتهای یک کچل از خودراضی
شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۵
سند شماره 3-
چند نکه مهم
این نوشتار قصد ندارد دین اسلام را نقد کند،
علت ذکر آیه های قرآن نشان دادن تفکر اسلامی از معتبر ترین منبع ان است.
این نوشتار قصد ندارد اعراب را نقد کند،فقط واقعیت های تاریخی را در نظر گرفته است
این که اتفاقهایی که در زمان حمله لشگر اسلام به ایران رخ داد،اسلامی بودند یا از سنتهای عربی ( ویا هر دو ) در این نوشتار نمی گنجد،قصد من نقد یک قوم نیست،
باز هم تاکید می کنم اینها واقعیت های تاریخی از معتبر ترین منابع است،فقط واقعیتهای تاریخی!
تازیان بخاطر غارت و رن و اسیر و برده به اسلام روی آورده بودند . جرجی زیدان(نویسنده نامدار عرب)
ما آرمانهایمان را با شمشیر هایمان حمل می کنیم(حضرت علی نهج البلاغه)
وقتی سعد ابی وقاص بر مدائن دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید . نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در
باب این کتابها دستوری خواست . عمر در پاسخ نوشت که آن همه را به آب افکن که اگر آنچه در آن کتابها
راهنمایی است خداوند برای ما قران را فرستاده است که از آنها راه نماینده تر است و اگر در آن کتابها جز
مایه گمراهی نیست ؛ خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است ... !! از این سبب آن همه کتابها
را در آب یا در آتش افکندند(ابن خلدون)
حاجی خلیفه می گوید ؛ عرب در صدر اسلام به هیچ یک از علوم مگر بزبان خود و معرفت احکام اسلام و فن
طب که براثر حاجت عموم نزد برخی از افراد آن قوم موجود بود ؛ بچیز دیگری توجه نداشت ؛ و این عدم
توجه از باب حفظ قواعد اسلام و دور داشتن عقاید مسلمین پیش از رسوخ و استواری ایمان ؛ از خللی بود
که نتیجه ی نفوذ علوم اوائل است تا آنجا که روایت میکنند مسلمانان آنچه کتاب در فتوحات بلاد یافتند
سوختند ؛ و همچنین نظر انداختن به انجیل و تورات هم ممنوع بود ؛ تا اتحاد و اجتماع کلمه در فهم و
عمل کتاب الله و سنت رسول حاصل شود ؛ صحابه و تابعین از کتابت و علم ؛ کراهت داشتند بدین سبب
می بینیم که عرب هر گاه هنگام فتوحات خود به کتبی دست می یافت بسوختن و نابود کردن آنها
مبادرت می ورزید ...در مدتی بیش از یک قرن که حکومت و سیادت و سیاست در دست عرب بود ؛ نه تنها
توجه و اقبالی اساسی بعلم صورت نگرفت بلکه عرب اشتغال به علم را کار موالی و شغل بندگان می
دانست و از آن کار ننگ داشت بهمین سبب تا آنروز که جز نژاد عرب حکومت نمی کرد ؛ اثری از روشنی
علم در عالم اسلام مشهود نبود و پس از آنکه با غلبه ی عنصر ایرانی و بر انداختن حکومت اموی و
تشکیل دولت عباسی نفوذ ملل غیر عرب در دستگاه خلفا شروع شد و توجه بعلوم نیز آغاز گشت . ابن
خلدون می گوید : از امور غریب یکی این است که حاملان علم در اسلام غالبا از عجم بودند .
در سال دهم هجری؛ پیغمبر ؛ خالد ابن ولید را برای مسلمان سازی قبیله ی بنی حارث بسوی این
طایفه فرستاد و تاکید کرد که در صورت عدم پذیرش اسلام با آنان جنگ نماید و خالد ( که در قتل عام
طوایف عربستان شهرت داشت ) در ملاقات با سران بنی حارث یادآور شد : « اسلام بیاورید تا به سلامت
مانید !! . » . سران بنی حارث نیز از ترس قتل عام مردم ؛ به اسلام گرویدند و همراه خالد نزد محمد رفتند
پیغمبر در ملاقات با سران قبیله ی بنی حارث تاکید کرد : « اگر خالد ننوشته بود که اسلام آورده اید ؛
سرهایتان را زیر پایتان می انداختم .
از جمله دستورهای ابوبکر این بود که وقتی بجایی فرود آمدید ؛ اذان گویید و اقامه ی نماز کنید ؛ اگر مردم آنجا نیز اذان گفتند و اقامه ی نماز گفتند از آنها دست بدارید ؛ و اگر نگفتند ؛ به آنها حمله کنید ؛ و بکشید و باتش بسوزید و بطرق دیگر نابود کنید ؛ ؛ و اگر دعوت اسلام را پذیرفتند ؛ از آنها پرسش کنید ؛ اگر زکات را قبول دارند از آنها بپذیرید ؛ و اگر منکر زکات بودند بی گفنگو به آنها حمله کنید و بکشید . سوید گوید : مالک ابن نویره از همه ی کشتگان بیشتر موی داشت ؛ سپاهیان خالد از سر کشتگان اجاق ساختند و پوست همه ی سرها از آتش آسیب دید مگر سر مالک که دیگ پخته شد اما سر وی از آتش نسوخت از بس موی که داشت .....(تاریخ تبری جلد چهارم)
عمر در مسجد بپا خاست و حمد و ثنای خدا گفت ؛ آنگاه کسان را بجهاد خواند و ترغیب کرد و گفت : « دیگر حجاز جای ماندن شما نیست و پیغمبر صلی الله علیه واله و سلم فتح قلمرو کسری و قیصر را بشما وعده داده است . بطرف سرزمین ایران حرکت کنید... (مسعودی)
... بر مبلغ مالیات سالیانه در سیستان، دو هزار غلام نابالغ و دختر نیز افزودند .. (ابن اثیر -تاریخ کامل اسلام)
اهل گرگان از روی ناچاری با مردم کوفه به پرداخت یک سد هزار؛ دویست هزار صلح کردند ؛ یزید ابن مهلب آمد و در برابر این مال بسیار با آنان صلح کرد و یکی از مردان خویش را در آنجا بر جای نهاد و خود به دهستان رفت و آنجا را نیز محاصره کرد تا اینکه بفرمان او تسلیم شدند ؛ چهارده هزار تن از ایشان را گرفت و همه را کشت و روانه ی طبرستان شد ؛ و با اسپهبد صلح کرد در برابر گرفتن مالی بسیار و چهار صد خر بار زعفران و چهارصد مرد که بر سر هر کدام سپری و طیلسانی و جامی زرین بود ؛ در این هنگام عبدالرحمن ابن سمره ی قریشی نیز زرنج را محاصره کرد با ایشان صلح کرد در برابر گرفتن هزار هزار درهم و هزار هزار غلام که بر سر هر یک از ایشان جامی زرین بود ؛ گویند اهل گرگان پیمان شکنی کردند ؛ و یزید ابن مهلب سوگند یاد کرد نیاساید تا رزمندگان شان را بکشد و کودکان و زنانشان را اسیر کند و مردم از دست او حصاری شدند ( یعنی به پشت حصار ها پناه آوردند ؛ ) و او در آنجا اقامت گزیدند یزید بر آنها راه یافت و فرمان داد در راهها تا چندین فرسنگ دار بپای کردند ؛ سپس آن رزمندگان را بیرون آورد و همگان را بدار آویخت و سپس زنان و فرزندانشلان را اسیر کرد و در گرگان کسی نماند مگر آنها که گریختند یا پنهان شدند ؛ جز پیران ناتوان و از اموال چیزی نماند مگر آنچه مدفون شد .(مقدسی- آفرینش تازیخ،ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی)
قتیبه بن مسلم باهلی ؛ سردار معروف حجاج که چندین هزار از ایرانیان را در خراسان و ماوراءالنهر کشتار کرد و در یکی از این جنگها به سبب سوگندی که خورده بود اینقدر از ایرانیان کشت که بتمام معنی کلمه از خون آنها آسیاب روان گردانید و گندم آرد کرد و از آن آرد نان پخت و تناول نمود ؛ و زنها و دخترهای آنها را در حضور آنها به لشکر عرب قسمت کرد ...0(مرتضی راوندی- تاریخ گزیده)
در همه شهر ها و ولایات ایران ؛ اعراب مسلمان با مقاومت های سخت مردم روبرو شدند . در اکثر شهر ها ؛ پایداری و مقاومت ایرانیان بیرحمانه سرکوب گردید ؛ مثلا در سقوط مدائن و خصوصا مقاومت مردم در جنگ جلولا ؛ اعراب مسلمان ؛ خشونت زیادی از خود نشان دادند آنچنانکه مورخین از آن بنام « واقعه هولناک جلولا » یاد کرده اند . در این جنگ ؛ صدهزار تن از ایرانیان کشته شدند و تعداد فراوانی از زنان و کودکان ایرانی به اسارت رفتند و بسیاری کشته ؛ دشت را پوشانیده بود که نمودار جلال جنگ بود .
(طبری جلد پنجم)
در حمله به دهکده ی الیس ( هم مرز قلمرو اسلامی ) جاپان ؛ سالار دهکده ی الیس ؛ راه را بر خالد ابن ولید بست . جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت . در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان ؛ خالد نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند ؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند ؛ می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود ؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود ؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند ؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود .(طبری جلد چهارم)
شورش دیگری در چالوس رویان روی داد و عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) و رسیدگی به شکایات مردم ؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را – یک یک به حضور طلبید ند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند ... و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد ... و املاک مردم را بزور می بردند ( تاریخ طبرستان ، تاریخ رویان ؛ اولیاء الله آملی رویه ۶۹ )
در فتح استخر ؛ مردم شهر قتل عام شدند و اعراب مسلمان « کشتاری بزرگ کردند » . با اینحال مردم از پذیرفتن اسلام خود داری کردند بلکه با حفظ آیین خود به پرداخت جزیه گردن نهادند . ( تاریخ طبری ؛ جلد پنجم )
رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب ؛ بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند . (الفتوح)
در حمله به سیستان ؛ مردم ؛ مقاومت بسیار و اعراب مسلمان ؛ خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان ؛ « و برای نشان دادن معنویت اسلام » !! دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) ... و هم از آن کشتگان ؛ تکیه گاهها ساختند ؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست ؛ بدین ترتیب ؛ اسلام در سیستان متمکن شد و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه وکنیز... (تاریخ سیستان)
در حمله اعراب به ری ( نزدیک تهران کنونی ) مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره ( سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد ... مردم جنگیدند و پایمردی کردند ... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود . (طبری - جلد پنجم)
در حمله به شاپور نیز ؛ مردم پایداری و مقا.مت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا ( سردار عرب ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او ؛ مردم شاپور را قتل عام کنند ؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند . (فارسنامه ی ابن بلخی)
در حمله به سرخس ؛ اعراب مسلمان « همه ی مردم شهر را بجز یک صد نفر ؛ کشتند . ( تاریخ کامل ؛ علی ابن اثیر)
در حمله ی اعراب به گرگان ؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند ؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت ؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت ؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند ؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید ؛ بجز یک تن ؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت : « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم ! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود . ( طبری جلد پنجم ، تاریخ کامل ؛ ابن اثیر)
پایداری مردم ری در برابر تازیان باندازه ای بر سران عرب گران آمد که « امام حسین » ؛ پیشوای سوم شیعیان ؛ در نامه ای به فرماندار ری نوشت : « ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند . روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر ؛ و هر ایرانی از دشمنان ما هم بد تر است ؛ ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد ؛ زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت . (حاج شیخ عباس قمی سفینه البحار و مدینه الحکام و آثار)
عبید الله بن زیاد فرماندار علی ؛ مفرغ ؛ فیلسوف و سراینده ی نامدار ایرانی را پس از خوراندن داروی شکم روی ؛ با شماری سگ و خوک و گربه ؛ در قفسی کرد و در شهر بگردش در آورد ؛ در هالیکه آب از شکمش روان بود و آن جانوران برای فروبردنش به سر و کول هم ؛ و بر سر و کول مفرغ می پریدند ؛ مردم را به تماشا واداشته بود .
خداش دانشمند ایرانی را زبانش را از ریشه کندند ؛ چشمانش را با میله های داغ کور کردند ؛ دستها و پاهایش را بریدند و سرانجام ( برای نشان دادن معنویت اسلام ) گردنش را زدند.
فکر می کنم برا یامروز کافی است، ببینیم این آقا چه جوابی دارد،(این آقا اگر بخواهد می توان د بسیاری از این کتابها را در کتابخانه ملی ایران پیدا کند،) البته بعید نیست این دید ایشان تمام این کتابها را صهیونیست ها نوشته باشند!
در هر حال من منتظر جواب هستم!
این نوشتار قصد ندارد دین اسلام را نقد کند،
علت ذکر آیه های قرآن نشان دادن تفکر اسلامی از معتبر ترین منبع ان است.
این نوشتار قصد ندارد اعراب را نقد کند،فقط واقعیت های تاریخی را در نظر گرفته است
این که اتفاقهایی که در زمان حمله لشگر اسلام به ایران رخ داد،اسلامی بودند یا از سنتهای عربی ( ویا هر دو ) در این نوشتار نمی گنجد،قصد من نقد یک قوم نیست،
باز هم تاکید می کنم اینها واقعیت های تاریخی از معتبر ترین منابع است،فقط واقعیتهای تاریخی!
تازیان بخاطر غارت و رن و اسیر و برده به اسلام روی آورده بودند . جرجی زیدان(نویسنده نامدار عرب)
ما آرمانهایمان را با شمشیر هایمان حمل می کنیم(حضرت علی نهج البلاغه)
وقتی سعد ابی وقاص بر مدائن دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید . نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در
باب این کتابها دستوری خواست . عمر در پاسخ نوشت که آن همه را به آب افکن که اگر آنچه در آن کتابها
راهنمایی است خداوند برای ما قران را فرستاده است که از آنها راه نماینده تر است و اگر در آن کتابها جز
مایه گمراهی نیست ؛ خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است ... !! از این سبب آن همه کتابها
را در آب یا در آتش افکندند(ابن خلدون)
حاجی خلیفه می گوید ؛ عرب در صدر اسلام به هیچ یک از علوم مگر بزبان خود و معرفت احکام اسلام و فن
طب که براثر حاجت عموم نزد برخی از افراد آن قوم موجود بود ؛ بچیز دیگری توجه نداشت ؛ و این عدم
توجه از باب حفظ قواعد اسلام و دور داشتن عقاید مسلمین پیش از رسوخ و استواری ایمان ؛ از خللی بود
که نتیجه ی نفوذ علوم اوائل است تا آنجا که روایت میکنند مسلمانان آنچه کتاب در فتوحات بلاد یافتند
سوختند ؛ و همچنین نظر انداختن به انجیل و تورات هم ممنوع بود ؛ تا اتحاد و اجتماع کلمه در فهم و
عمل کتاب الله و سنت رسول حاصل شود ؛ صحابه و تابعین از کتابت و علم ؛ کراهت داشتند بدین سبب
می بینیم که عرب هر گاه هنگام فتوحات خود به کتبی دست می یافت بسوختن و نابود کردن آنها
مبادرت می ورزید ...در مدتی بیش از یک قرن که حکومت و سیادت و سیاست در دست عرب بود ؛ نه تنها
توجه و اقبالی اساسی بعلم صورت نگرفت بلکه عرب اشتغال به علم را کار موالی و شغل بندگان می
دانست و از آن کار ننگ داشت بهمین سبب تا آنروز که جز نژاد عرب حکومت نمی کرد ؛ اثری از روشنی
علم در عالم اسلام مشهود نبود و پس از آنکه با غلبه ی عنصر ایرانی و بر انداختن حکومت اموی و
تشکیل دولت عباسی نفوذ ملل غیر عرب در دستگاه خلفا شروع شد و توجه بعلوم نیز آغاز گشت . ابن
خلدون می گوید : از امور غریب یکی این است که حاملان علم در اسلام غالبا از عجم بودند .
در سال دهم هجری؛ پیغمبر ؛ خالد ابن ولید را برای مسلمان سازی قبیله ی بنی حارث بسوی این
طایفه فرستاد و تاکید کرد که در صورت عدم پذیرش اسلام با آنان جنگ نماید و خالد ( که در قتل عام
طوایف عربستان شهرت داشت ) در ملاقات با سران بنی حارث یادآور شد : « اسلام بیاورید تا به سلامت
مانید !! . » . سران بنی حارث نیز از ترس قتل عام مردم ؛ به اسلام گرویدند و همراه خالد نزد محمد رفتند
پیغمبر در ملاقات با سران قبیله ی بنی حارث تاکید کرد : « اگر خالد ننوشته بود که اسلام آورده اید ؛
سرهایتان را زیر پایتان می انداختم .
از جمله دستورهای ابوبکر این بود که وقتی بجایی فرود آمدید ؛ اذان گویید و اقامه ی نماز کنید ؛ اگر مردم آنجا نیز اذان گفتند و اقامه ی نماز گفتند از آنها دست بدارید ؛ و اگر نگفتند ؛ به آنها حمله کنید ؛ و بکشید و باتش بسوزید و بطرق دیگر نابود کنید ؛ ؛ و اگر دعوت اسلام را پذیرفتند ؛ از آنها پرسش کنید ؛ اگر زکات را قبول دارند از آنها بپذیرید ؛ و اگر منکر زکات بودند بی گفنگو به آنها حمله کنید و بکشید . سوید گوید : مالک ابن نویره از همه ی کشتگان بیشتر موی داشت ؛ سپاهیان خالد از سر کشتگان اجاق ساختند و پوست همه ی سرها از آتش آسیب دید مگر سر مالک که دیگ پخته شد اما سر وی از آتش نسوخت از بس موی که داشت .....(تاریخ تبری جلد چهارم)
عمر در مسجد بپا خاست و حمد و ثنای خدا گفت ؛ آنگاه کسان را بجهاد خواند و ترغیب کرد و گفت : « دیگر حجاز جای ماندن شما نیست و پیغمبر صلی الله علیه واله و سلم فتح قلمرو کسری و قیصر را بشما وعده داده است . بطرف سرزمین ایران حرکت کنید... (مسعودی)
... بر مبلغ مالیات سالیانه در سیستان، دو هزار غلام نابالغ و دختر نیز افزودند .. (ابن اثیر -تاریخ کامل اسلام)
اهل گرگان از روی ناچاری با مردم کوفه به پرداخت یک سد هزار؛ دویست هزار صلح کردند ؛ یزید ابن مهلب آمد و در برابر این مال بسیار با آنان صلح کرد و یکی از مردان خویش را در آنجا بر جای نهاد و خود به دهستان رفت و آنجا را نیز محاصره کرد تا اینکه بفرمان او تسلیم شدند ؛ چهارده هزار تن از ایشان را گرفت و همه را کشت و روانه ی طبرستان شد ؛ و با اسپهبد صلح کرد در برابر گرفتن مالی بسیار و چهار صد خر بار زعفران و چهارصد مرد که بر سر هر کدام سپری و طیلسانی و جامی زرین بود ؛ در این هنگام عبدالرحمن ابن سمره ی قریشی نیز زرنج را محاصره کرد با ایشان صلح کرد در برابر گرفتن هزار هزار درهم و هزار هزار غلام که بر سر هر یک از ایشان جامی زرین بود ؛ گویند اهل گرگان پیمان شکنی کردند ؛ و یزید ابن مهلب سوگند یاد کرد نیاساید تا رزمندگان شان را بکشد و کودکان و زنانشان را اسیر کند و مردم از دست او حصاری شدند ( یعنی به پشت حصار ها پناه آوردند ؛ ) و او در آنجا اقامت گزیدند یزید بر آنها راه یافت و فرمان داد در راهها تا چندین فرسنگ دار بپای کردند ؛ سپس آن رزمندگان را بیرون آورد و همگان را بدار آویخت و سپس زنان و فرزندانشلان را اسیر کرد و در گرگان کسی نماند مگر آنها که گریختند یا پنهان شدند ؛ جز پیران ناتوان و از اموال چیزی نماند مگر آنچه مدفون شد .(مقدسی- آفرینش تازیخ،ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی)
قتیبه بن مسلم باهلی ؛ سردار معروف حجاج که چندین هزار از ایرانیان را در خراسان و ماوراءالنهر کشتار کرد و در یکی از این جنگها به سبب سوگندی که خورده بود اینقدر از ایرانیان کشت که بتمام معنی کلمه از خون آنها آسیاب روان گردانید و گندم آرد کرد و از آن آرد نان پخت و تناول نمود ؛ و زنها و دخترهای آنها را در حضور آنها به لشکر عرب قسمت کرد ...0(مرتضی راوندی- تاریخ گزیده)
در همه شهر ها و ولایات ایران ؛ اعراب مسلمان با مقاومت های سخت مردم روبرو شدند . در اکثر شهر ها ؛ پایداری و مقاومت ایرانیان بیرحمانه سرکوب گردید ؛ مثلا در سقوط مدائن و خصوصا مقاومت مردم در جنگ جلولا ؛ اعراب مسلمان ؛ خشونت زیادی از خود نشان دادند آنچنانکه مورخین از آن بنام « واقعه هولناک جلولا » یاد کرده اند . در این جنگ ؛ صدهزار تن از ایرانیان کشته شدند و تعداد فراوانی از زنان و کودکان ایرانی به اسارت رفتند و بسیاری کشته ؛ دشت را پوشانیده بود که نمودار جلال جنگ بود .
(طبری جلد پنجم)
در حمله به دهکده ی الیس ( هم مرز قلمرو اسلامی ) جاپان ؛ سالار دهکده ی الیس ؛ راه را بر خالد ابن ولید بست . جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت . در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان ؛ خالد نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند ؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند ؛ می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود ؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود ؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند ؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود .(طبری جلد چهارم)
شورش دیگری در چالوس رویان روی داد و عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) و رسیدگی به شکایات مردم ؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را – یک یک به حضور طلبید ند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند ... و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد ... و املاک مردم را بزور می بردند ( تاریخ طبرستان ، تاریخ رویان ؛ اولیاء الله آملی رویه ۶۹ )
در فتح استخر ؛ مردم شهر قتل عام شدند و اعراب مسلمان « کشتاری بزرگ کردند » . با اینحال مردم از پذیرفتن اسلام خود داری کردند بلکه با حفظ آیین خود به پرداخت جزیه گردن نهادند . ( تاریخ طبری ؛ جلد پنجم )
رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب ؛ بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند . (الفتوح)
در حمله به سیستان ؛ مردم ؛ مقاومت بسیار و اعراب مسلمان ؛ خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان ؛ « و برای نشان دادن معنویت اسلام » !! دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) ... و هم از آن کشتگان ؛ تکیه گاهها ساختند ؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست ؛ بدین ترتیب ؛ اسلام در سیستان متمکن شد و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه وکنیز... (تاریخ سیستان)
در حمله اعراب به ری ( نزدیک تهران کنونی ) مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره ( سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد ... مردم جنگیدند و پایمردی کردند ... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود . (طبری - جلد پنجم)
در حمله به شاپور نیز ؛ مردم پایداری و مقا.مت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا ( سردار عرب ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او ؛ مردم شاپور را قتل عام کنند ؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند . (فارسنامه ی ابن بلخی)
در حمله به سرخس ؛ اعراب مسلمان « همه ی مردم شهر را بجز یک صد نفر ؛ کشتند . ( تاریخ کامل ؛ علی ابن اثیر)
در حمله ی اعراب به گرگان ؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند ؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت ؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت ؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند ؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید ؛ بجز یک تن ؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت : « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم ! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود . ( طبری جلد پنجم ، تاریخ کامل ؛ ابن اثیر)
پایداری مردم ری در برابر تازیان باندازه ای بر سران عرب گران آمد که « امام حسین » ؛ پیشوای سوم شیعیان ؛ در نامه ای به فرماندار ری نوشت : « ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند . روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر ؛ و هر ایرانی از دشمنان ما هم بد تر است ؛ ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد ؛ زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت . (حاج شیخ عباس قمی سفینه البحار و مدینه الحکام و آثار)
عبید الله بن زیاد فرماندار علی ؛ مفرغ ؛ فیلسوف و سراینده ی نامدار ایرانی را پس از خوراندن داروی شکم روی ؛ با شماری سگ و خوک و گربه ؛ در قفسی کرد و در شهر بگردش در آورد ؛ در هالیکه آب از شکمش روان بود و آن جانوران برای فروبردنش به سر و کول هم ؛ و بر سر و کول مفرغ می پریدند ؛ مردم را به تماشا واداشته بود .
خداش دانشمند ایرانی را زبانش را از ریشه کندند ؛ چشمانش را با میله های داغ کور کردند ؛ دستها و پاهایش را بریدند و سرانجام ( برای نشان دادن معنویت اسلام ) گردنش را زدند.
فکر می کنم برا یامروز کافی است، ببینیم این آقا چه جوابی دارد،(این آقا اگر بخواهد می توان د بسیاری از این کتابها را در کتابخانه ملی ایران پیدا کند،) البته بعید نیست این دید ایشان تمام این کتابها را صهیونیست ها نوشته باشند!
در هر حال من منتظر جواب هستم!
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
-
ژوئیهٔ
(15)
- هولوکاست اسلامی
- شاملو
- یه اتفاق خوب تو روزای بد!
- گنجی و مخملباف
- برای دوستی که این روزا دلش گرفته
- پیغام ماهی ها- یادت بخیر سهراب عزیز
- رویاهای گم شده
- از حال بد به حال خوب------>از حال خوب به حال بد!
- ارکستر مجلسی جوانان
- Wish You Were Here
- گنجی و من،خاطره های شاید مشترک-زاویه دیدهای کاملا...
- سند شماره 3-
- سند شماره 2-
- - سند شماره 1
- به مرده رو بدهی به کفن خودش ...
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
بعد از مدتها یک خنده اساسی فرمودیم! نمیدانم ایمیل ' آقا پرفسور ابراهیم میرزایی بنیاد پیدایش علم حق و عدالت از زمین تا آسمانهای بیکران &...
-
از طلا بودن پشیمان گشته ایم / لطف فرموده ما را مس کنید! اصلا فکر نمی کردم یه Comment ساده -که به طنز هم نوشته شده- بتونه باعث دلخوری کسی بش...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
وقتی بنفشه را با گل سرخ برانداز می کنند ممکن است این نظر به میان بیاید که چرا بنفشه اینقدر کبود است؟ بخشی از یک نامه از نیمای یوش به احمد شا...
-
نوشي كجاست؟ من كه خيلي دلم براش تنگ شده قرار بود فقط 2 هفته نباشه ولي الان نزديك 1 ماه كه نيست
-
ميخواهم از شما که از ما هزار بار بگوييد بگويند با قاري بزرگ، ميکاريم عشق بزرگ را، تا گل دهد به دامن بيزاري بزرگ... لینک
-
در تقسیمبندی ذهنی من٬آدمها انواع مختلفی دارند که یک نوع آنرا من ترانسپرنت نامیدهام٬آدمهای ترانسورنت آدمهایی هستند که حضورشان را حس نمیکن...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
هیچ نظری موجود نیست :
ارسال یک نظر