یادداشتهای یک کچل از خودراضی
یکشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۵
گنجی و مخملباف
یک نکته:
من همیشه فیلمهای مخملباف را دوست داشته ام(بجر دو فیلم اولش و فیلم آخرش)
مدتی قبل می خواستم پستی بنویسم در مورد شباهت های گنجی و مخملباف،حتی نوشتم ولی پستش نکردم،چون یک جورایی هنوز ته دلم صداقت مخملباف را بیشتر از گنجی قبول داشتم(هنوزهم دارم)
تا اینکه...
محسن مخملباف جايزه "پاراجانوف" را به اکبر گنجی اهداء کرد.
مخملباف برای این به زندان رفته بود که پلیسی را که میگفتند ساواکی است، با چاقو زده بود،
محملباف فیلم ساز حرب اللهی دگم دو آتشه ای بود که توبه نستوح را ساخت،دو چشم بی سو راساخت، و کابوس را به خواب یک پسر بچه های دبستانی آورد که فیلم را در مدرسه اشان نمایش دادند!
مخملباف یک چریک بود و به صورت کاملا طبیعی محبوب پسر بچه هایی که قرار بود خیلی زودتر از سن شان بزرگ شوند(جنگ به رزمنده نیاز داشت،هر چه جوان تر و کم تجربه و احساسی تر بهتر)
مخملباف فیلم می ساخت و کیمیایی طاغوت ای بود و مخملباف با طاغوت ای ها فیلم مشترک نمی ساخت،
مخملباف در مصاحبه معروفش می گفت:"...بازی دختر ها در تاتر اشکال دارد.."(نقل به مضمون)
حتی در فیلم هایش می گفت:"مرگ بر ماهی سیاه کوچولو!"
مخملباف بایکوت را ساخت و برای اولین بار درگیری های بین گروهای سیاسی را حتی به داخل سالنهای سینما کشید(چند نفر بر اثر چاقو کشی در صف سینمای نمایش دهنده بایکوت دخلشان آمد؟)
مخملباف ریفنشنال ایران بود(با عذر خواهی ویژه از ریفنشنال برای این تشبیه!)
برای جکومت فیلم می ساخت و همیشه هم مورد حمایت حکومت بود.
تا اینکه....
مخملباف مخملباف عروسی خوبان را ساخت!
فیلمی استعاری که قرار بود نشان دهنده تغییر دیدگاهای مخملباف باشد...
مخملباف تازه فهمیده بود که کار مهمتری که یک فیلم ساز باید بکند ،فیلم دیدن است!
برای همین رفت سراغ کرایه ویدیو از کرایه دهندگان غیر مجاز!(یادتان بخیر ویدیو های T7 ، صبح تا شب بایک پنکه روی تان ،چه فیلمهای مزخرف و غیر مزخرفی رویتان دیدیم،مخفیانه،و دور از دسترس سلاخانی که تبسم را بر لبها جراحی می کردند!)
هیچ کس نفهمید که مخملباف چه فیلمهای در آن جعبه جادویی دید،
ولی وقتی نوبت عاشقی و شبهای زاینده رود را (تقریبا)همزمان ساخت،همه شوکه شدند(فکر می کنم خاتمی برای همین فیلمها مجبور به استعفا ار وزارت ارشاد شد!)
مخملباف از لبه بام شروع به حرکت کرد و آنقدر رفت تا به لبه دیگر بام رسید!
حتی ریش حزب الهی اش را هم زد! سبیلش را هم زد!
دخترانش،کارهایی را کردند و لباسهایی را پوشیدند که در زمانی که مخملباف قدرتی(دست کم از نظرفرهنگی) داشت،اگر هر دختری شبیه انها بود خود مخملباف مرتد می خواندش!
مخملباف تغییر کرده بود .آنقدر تغییر که سکس و فلسفه را بسازد.
اما مهمترین نکته مخملباف این بود که این تغییر را باصدای بلند اعلام می کرد....
همیشه این پرسش برایم مطرح بوده که چه بلایی بر سر آن آدمهایی آمد که زمانی با تفکرات مخملبافی،از جامعه کنار کذاشته شدند؟
چه تعداد پاراجانف در آنها می توانست وجود داشته باشد؟
چند فلینی ،ویسکونتی،هدایت،...
مخملباف تغییر کرد( همزمان با جامعه)،ولی انسانهای زیادی برای تغییر کردن مخملباف ها قربانی شدند،شاید فلسفه قربانی کردن ،فلسفه درستی باشد و نتیجه بدهد؟ برای مخملباف ها که داد.
من همیشه فیلمهای مخملباف را دوست داشته ام(بجر دو فیلم اولش و فیلم آخرش)
مدتی قبل می خواستم پستی بنویسم در مورد شباهت های گنجی و مخملباف،حتی نوشتم ولی پستش نکردم،چون یک جورایی هنوز ته دلم صداقت مخملباف را بیشتر از گنجی قبول داشتم(هنوزهم دارم)
تا اینکه...
محسن مخملباف جايزه "پاراجانوف" را به اکبر گنجی اهداء کرد.
مخملباف برای این به زندان رفته بود که پلیسی را که میگفتند ساواکی است، با چاقو زده بود،
محملباف فیلم ساز حرب اللهی دگم دو آتشه ای بود که توبه نستوح را ساخت،دو چشم بی سو راساخت، و کابوس را به خواب یک پسر بچه های دبستانی آورد که فیلم را در مدرسه اشان نمایش دادند!
مخملباف یک چریک بود و به صورت کاملا طبیعی محبوب پسر بچه هایی که قرار بود خیلی زودتر از سن شان بزرگ شوند(جنگ به رزمنده نیاز داشت،هر چه جوان تر و کم تجربه و احساسی تر بهتر)
مخملباف فیلم می ساخت و کیمیایی طاغوت ای بود و مخملباف با طاغوت ای ها فیلم مشترک نمی ساخت،
مخملباف در مصاحبه معروفش می گفت:"...بازی دختر ها در تاتر اشکال دارد.."(نقل به مضمون)
حتی در فیلم هایش می گفت:"مرگ بر ماهی سیاه کوچولو!"
مخملباف بایکوت را ساخت و برای اولین بار درگیری های بین گروهای سیاسی را حتی به داخل سالنهای سینما کشید(چند نفر بر اثر چاقو کشی در صف سینمای نمایش دهنده بایکوت دخلشان آمد؟)
مخملباف ریفنشنال ایران بود(با عذر خواهی ویژه از ریفنشنال برای این تشبیه!)
برای جکومت فیلم می ساخت و همیشه هم مورد حمایت حکومت بود.
تا اینکه....
مخملباف مخملباف عروسی خوبان را ساخت!
فیلمی استعاری که قرار بود نشان دهنده تغییر دیدگاهای مخملباف باشد...
مخملباف تازه فهمیده بود که کار مهمتری که یک فیلم ساز باید بکند ،فیلم دیدن است!
برای همین رفت سراغ کرایه ویدیو از کرایه دهندگان غیر مجاز!(یادتان بخیر ویدیو های T7 ، صبح تا شب بایک پنکه روی تان ،چه فیلمهای مزخرف و غیر مزخرفی رویتان دیدیم،مخفیانه،و دور از دسترس سلاخانی که تبسم را بر لبها جراحی می کردند!)
هیچ کس نفهمید که مخملباف چه فیلمهای در آن جعبه جادویی دید،
ولی وقتی نوبت عاشقی و شبهای زاینده رود را (تقریبا)همزمان ساخت،همه شوکه شدند(فکر می کنم خاتمی برای همین فیلمها مجبور به استعفا ار وزارت ارشاد شد!)
مخملباف از لبه بام شروع به حرکت کرد و آنقدر رفت تا به لبه دیگر بام رسید!
حتی ریش حزب الهی اش را هم زد! سبیلش را هم زد!
دخترانش،کارهایی را کردند و لباسهایی را پوشیدند که در زمانی که مخملباف قدرتی(دست کم از نظرفرهنگی) داشت،اگر هر دختری شبیه انها بود خود مخملباف مرتد می خواندش!
مخملباف تغییر کرده بود .آنقدر تغییر که سکس و فلسفه را بسازد.
اما مهمترین نکته مخملباف این بود که این تغییر را باصدای بلند اعلام می کرد....
همیشه این پرسش برایم مطرح بوده که چه بلایی بر سر آن آدمهایی آمد که زمانی با تفکرات مخملبافی،از جامعه کنار کذاشته شدند؟
چه تعداد پاراجانف در آنها می توانست وجود داشته باشد؟
چند فلینی ،ویسکونتی،هدایت،...
مخملباف تغییر کرد( همزمان با جامعه)،ولی انسانهای زیادی برای تغییر کردن مخملباف ها قربانی شدند،شاید فلسفه قربانی کردن ،فلسفه درستی باشد و نتیجه بدهد؟ برای مخملباف ها که داد.
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
-
ژوئیهٔ
(15)
- هولوکاست اسلامی
- شاملو
- یه اتفاق خوب تو روزای بد!
- گنجی و مخملباف
- برای دوستی که این روزا دلش گرفته
- پیغام ماهی ها- یادت بخیر سهراب عزیز
- رویاهای گم شده
- از حال بد به حال خوب------>از حال خوب به حال بد!
- ارکستر مجلسی جوانان
- Wish You Were Here
- گنجی و من،خاطره های شاید مشترک-زاویه دیدهای کاملا...
- سند شماره 3-
- سند شماره 2-
- - سند شماره 1
- به مرده رو بدهی به کفن خودش ...
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
بعد از مدتها یک خنده اساسی فرمودیم! نمیدانم ایمیل ' آقا پرفسور ابراهیم میرزایی بنیاد پیدایش علم حق و عدالت از زمین تا آسمانهای بیکران &...
-
از طلا بودن پشیمان گشته ایم / لطف فرموده ما را مس کنید! اصلا فکر نمی کردم یه Comment ساده -که به طنز هم نوشته شده- بتونه باعث دلخوری کسی بش...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
وقتی بنفشه را با گل سرخ برانداز می کنند ممکن است این نظر به میان بیاید که چرا بنفشه اینقدر کبود است؟ بخشی از یک نامه از نیمای یوش به احمد شا...
-
نوشي كجاست؟ من كه خيلي دلم براش تنگ شده قرار بود فقط 2 هفته نباشه ولي الان نزديك 1 ماه كه نيست
-
ميخواهم از شما که از ما هزار بار بگوييد بگويند با قاري بزرگ، ميکاريم عشق بزرگ را، تا گل دهد به دامن بيزاري بزرگ... لینک
-
در تقسیمبندی ذهنی من٬آدمها انواع مختلفی دارند که یک نوع آنرا من ترانسپرنت نامیدهام٬آدمهای ترانسورنت آدمهایی هستند که حضورشان را حس نمیکن...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
هیچ نظری موجود نیست :
ارسال یک نظر