یادداشتهای یک کچل از خودراضی
سهشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۶
چرا رای ندادم؟
1، دلیل های احساسی:خب من به هیچ وجه احساس خوبی به کسایی که به اصلاحطلب شناخته میشن ندارم،
احساس هم بر میگرده به خیلی قبل از دوم خرداد!
یعنی همون روزای اول انقلاب که دوستان (امروز اصلاحطلب) نمیدونستند از قدرتی که مردم بهشون داده بودن چطور استفاده کنند،
همون روزایی که وزارتاطلاعات رو با اون ساختار ساختند،
همون روزایی که به خاک سرزمین یه کشور دیگه(سفارت خاک کشور حساب میشه!) حمله کردن اونو اشغال کردن و ایران رو درگیر جنگی کردن که هنوز هم تموم نشده(جنگ که فقط جنگ رودررو و نظامی نیست).
سال 60 رو یادم نمیره(چند درصد از رای دهنده های امروز میتونن باور کنن که خلخالی از گروه فکری همین اصلاحطلبهای امروز بوده؟)
همون روزایی که کتابخانه کانون از کتاب های -نامناسب-پاکسازی شد.
روزهای -مرگ بر ماهی سیاه کوچولو-(جناب مخملباف رو که حتما می شتاسید؟)
روزهای انقلاب فرهنگی و اخراج گسترده استادان و دانشجویان،
روزهای گزینشهای و تحقیقهای محلی برای ورود به دانشگاهها
و...
حرفی نیست،آدمها و شرایط جق دارند عوض شوند،اما من هم حق دارم به این آدمهای عوض شده اعتماد نکنم!
خاتمی وصله ناجوری برای اصلاحطلبان بود و در واقع انتخابی بجز او نداشتند.
یک شخصیت فرهنگی و خوشفکر که می توانست بهترین گزینه برای بازگشت قدرت به دستشان باشد.
و خاتمی هم این بلف را خورد،مثل خیلی از شحصیت های فرهنگی که از سیاست مداران بلف میخورند.
خاتمی از یک شخصیت فرهنگی -از مدیریت کتابخانه ملی-با آنهمه سابقه خوب، تبدیل شد به شخصیتی که کم مانده بود برای تبلیغ چیتوز و پفکنمکی عکسش را چاپ کنند
آدمهای بیظرفیتی که ناشناخته بودن خودشان-و در بعضی موارد بدنامی خودشان- را پشت عکس خاتمی پنهان میکردند(و هنوز هم میکنند!)
همانهایی که دوم خرداد را به نام خودشان مصادره کردند و فراموش کردند که مردم برای فرار از وضعیت موجود به خاتمی-نه به آنها- رای دادند.
هر وقت یکی از این آدمها از قبل عام دهه 60 اعلام انزجار کرد من هم شاید کمی به او اطمینان پیدا کردم.این بهانه هم برایم مسخزه است که با این حرف صلاحیتاشان رد میشود.
خب این از اصلاحطلبان!
از لحاظ شخصیتی و فکری هم هیچ سازگاریای با اصولگرایان ندارم!
پس به چه کسی باید رای میدادم؟
بخش ۲-دلیلهای کمی منطقی:
۲-۱ : از دید من شرکت در بازی-با هر بهانهای- پذیرفتن بازی است،
خب من هم با این بازی و قواعدش میانهای ندارم.
۲-۲ : از دید من شرکت در رقابتی که نتیجهاش از قبل مشخص شده،فقط تایید این رقابت ناسالم است،با این توجیه انتخاب بین بد و بدتر هم اصلا کنار نمیآیم
بخش ۳- دلیل بیشتر منطقی:
خانه از پایبست ویران است/خواجه در بند نقش ایوان است
با پوزش از پاسوارتو،نیماد و... . به خصوص عسل عزیز که فکر میکند رای ندادن من باعث بسته شدن بیشتر شرایط میشود.
عسل عزیز رای دادن من حتی به کاندیداهای مورد علاقه تو به هیچ وجه به بهبود شرایط موجود کمکی نمیکرد.
چیزی که محدودیتها را میسازد حکومت نیست،همین آدمهای دور و بر خودت هستند،
حتی کسانی که به تماشای ارکستر تو میآیند،
کمی به حرفهای همین مردم دور و برت توجه کن،
توی تاکسی،توی خیابان،
یا هر جای دیگری که دوست داری،
ببین با دیدن آدمی که کمی با آنها متفاپت باشد،لباس متفاوت پوشیده باشد،مویش را حالت خاصی درست کرده باشد
چه میگویند.
با تو موافقم و امیدوارم فقط نوک دماغم را ندیده باشم، اما عسل عزیز از کدام روشنفکر حرف میزنی و کدام مردم و کدام حمایت؟
حمایت از اصلاحطلبان در 8 سال حکومتاشان کم بود؟
کم دانشجو به زندان رفت؟
کم کشته شدند؟
چند نفر از خود اصلاحطلبان به زندان رفتند؟
از دوستانی که در دوره دوم خرداد کمی از نزدیک با جریانهای اصلاحطلب آشنا بودند بپرس،نوری-وزیر محبوب-و بعد زندانی شده - خاتمی چند برابر ساعات حضورش در وزارت کشور را در سونا میگذراند(به دلیل دیسک البته!)
بپرس بانی آزادی مطبوعات و آن جلساتی که میگویی بورقانی بود یا مهاجرانی.
بپرس در پشت صحنه مطبوعات آزاد چه معاملههای کثیفی با سران قدرت وجود داشت(حساب شرق جداست البته!)
بپرس در زمان خاتمی چه بلایی بر سر سروش نوجوان عزیز ما آمد.
عسل عزیز من هیچ علاقهای به آزادیای که مثل یک تکه استخوان جلویم بیندازند ندارم،
هیچ علاقهای هم به سوار سفیدپوش و ناجی هم ندارم و آدمی تهوعآمیزتر از بهارلو هم سراغ ندارم،
تو میگویی حتی اگر یک نفر هم شرکت نکرد اینها میگویندحضور میلیونی مردم،خب اگر این آدمها این توانایی را دارند چرا نتوانند بگویند مردم بار دیگر اصولگرایان را به مجلس فرستادند،بدون اینکه رای من و تو نقشی در ماجرا بازی کند؟
----------------
پ.ن1: پیشنهاد می کنم اصلا تاریخ نخوانی بخصوص تاریخ یک قرن اخیر ایران را، باور کن بعدش دیگر حتی نمی توانی به سایه ات هم اطمینان کنی!
پ.ن 2: اگز حساش بود،ادامه دارد...
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
بعد از مدتها یک خنده اساسی فرمودیم! نمیدانم ایمیل ' آقا پرفسور ابراهیم میرزایی بنیاد پیدایش علم حق و عدالت از زمین تا آسمانهای بیکران &...
-
از طلا بودن پشیمان گشته ایم / لطف فرموده ما را مس کنید! اصلا فکر نمی کردم یه Comment ساده -که به طنز هم نوشته شده- بتونه باعث دلخوری کسی بش...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
وقتی بنفشه را با گل سرخ برانداز می کنند ممکن است این نظر به میان بیاید که چرا بنفشه اینقدر کبود است؟ بخشی از یک نامه از نیمای یوش به احمد شا...
-
نوشي كجاست؟ من كه خيلي دلم براش تنگ شده قرار بود فقط 2 هفته نباشه ولي الان نزديك 1 ماه كه نيست
-
ميخواهم از شما که از ما هزار بار بگوييد بگويند با قاري بزرگ، ميکاريم عشق بزرگ را، تا گل دهد به دامن بيزاري بزرگ... لینک
-
در تقسیمبندی ذهنی من٬آدمها انواع مختلفی دارند که یک نوع آنرا من ترانسپرنت نامیدهام٬آدمهای ترانسورنت آدمهایی هستند که حضورشان را حس نمیکن...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
هیچ نظری موجود نیست :
ارسال یک نظر