یادداشتهای یک کچل از خودراضی
جمعه، آذر ۲۴، ۱۳۸۵
لوح پیشانی ما مهر که را خورده،خدا یا شیطان؟
شما جای من بودید چه می کردید؟
آدم چقدر باید بد شانس باشد؟
فرض کنید به جایی دعوت شده اید
سر ساعت رسیدن هم مهم است،
یعنی کلی آدم محترم به منتظر شما هستند،
به احترام کسی میهمانی گرفته اند و قرار است دسته جمعی به جایی بروند و از سر لطف شما را هم دعوت کرده اند
شما هم با کلی برنامه ریزی یک ساعت قبل از قرار سوار آژانس می شوید تا به قرار برسید،
کلی هم مجبور می شوید آهنگ های مزخرفی که راننده محترم گذاشته تحمل کنید،
تا اینجای کار که اشکال زیادی نداشت،
اما وسط راه تازه معلوم می شود جناب راننده محترم کمی قاچافچی تشریف دارند وبا زرنگی تمام می خواهند گیر نیافتند!
خوب طبیعی است که 'آدمهایی که فکر می کنند زرنگ هستند ' گیر می افتند!
و شما هم به عنوان شریک جرم! مجبور می شوید یک ساعت تمام در هوای سرد خیابان اوین به جناب مامور محترم توضیح بدهید 'مسافر بیچاره ای هستید که فقط برای زودتر رسیدن سوار آژانس شده اید!' ،
امکان تماس با هیچ جا را نداشته باشید تا حدالقل به میزبانتان اطلاع دهید که نمی توانید بیایید!
فرض کنید با کلی رو انداختن به حاج آقا و توضیحات راننده آژانس ،شما را به صورت موقت آزاد کنند و شما بابیش از یک ساعت تاخیر به منزل میزبان برسید
و معلوم شود تمام برنامه های آنها هم به دلیل تاخیر شما بهم ریخته و کنسل شده است!
نمی فهمم چرا تمام این جور اتفاقها باید برای من بیافتد!
آدم چقدر باید بد شانس باشد؟
فرض کنید به جایی دعوت شده اید
سر ساعت رسیدن هم مهم است،
یعنی کلی آدم محترم به منتظر شما هستند،
به احترام کسی میهمانی گرفته اند و قرار است دسته جمعی به جایی بروند و از سر لطف شما را هم دعوت کرده اند
شما هم با کلی برنامه ریزی یک ساعت قبل از قرار سوار آژانس می شوید تا به قرار برسید،
کلی هم مجبور می شوید آهنگ های مزخرفی که راننده محترم گذاشته تحمل کنید،
تا اینجای کار که اشکال زیادی نداشت،
اما وسط راه تازه معلوم می شود جناب راننده محترم کمی قاچافچی تشریف دارند وبا زرنگی تمام می خواهند گیر نیافتند!
خوب طبیعی است که 'آدمهایی که فکر می کنند زرنگ هستند ' گیر می افتند!
و شما هم به عنوان شریک جرم! مجبور می شوید یک ساعت تمام در هوای سرد خیابان اوین به جناب مامور محترم توضیح بدهید 'مسافر بیچاره ای هستید که فقط برای زودتر رسیدن سوار آژانس شده اید!' ،
امکان تماس با هیچ جا را نداشته باشید تا حدالقل به میزبانتان اطلاع دهید که نمی توانید بیایید!
فرض کنید با کلی رو انداختن به حاج آقا و توضیحات راننده آژانس ،شما را به صورت موقت آزاد کنند و شما بابیش از یک ساعت تاخیر به منزل میزبان برسید
و معلوم شود تمام برنامه های آنها هم به دلیل تاخیر شما بهم ریخته و کنسل شده است!
نمی فهمم چرا تمام این جور اتفاقها باید برای من بیافتد!
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
يه نكته خوب انتخابات تو ايران اينه كه رقيبا ﭘﺘﻪ همو مي ريزن رو آب! البته اين وسط آدماي بدبختي مثل عليرضا امير قاسمي هم بى جوري سه مي شن!( شا...
-
دیروز یکی از دوستان ترک زبان ، می گفت روزنامه ایران یه مقاله چند صفحه ای نوشته و به ترک ها توهین کرده! و کلی هم عصبانی بود. وقتی کاریکاتور ...
-
Yesterday when I was young The taste of life was sweet as rain upon my tongue I teased at life as if it were a foolish game The way the even...
-
لطفا اصرار نکن که رای بدهم، اگر بر فرض محال رای هم بدهم، به کسانی رای نمیدهم که نامشان با #فلاحیان و #ریشهری در یک لیست باشد.
-
هر روز مینشست توی بالکن بی نردهی روبرو، روی صندلی پلاستیکی کوتاه قرمزاش با همان شلوارک راهراه سفید و آبی اول سیگاری روشن میکرد بعد ...
-
خواب دبدم "ادوارد" ام، با دستهایی شبیه قیچی توی قطاری اتوبوسی بودم، پر از آدمهایی که بعضیها را میشناختم و خیلیها را نه... ا...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
۴ نظر :
راستش علی جان،
چند سال پیش در دوران دانشجویی ،یک روز خبرنگار صدا و سیما در دانشگاه از من پرسید:
انتظار شما از مسوولین مملکت چیست؟
گفتم:مرا به خیر تو امید نیست،شر مرسان!
حالا هم می گویم: آقا جان خوش شانسی پیشکش حودش، دست کم بد شانسی نفرستد
khoda dare emtehanet mikone. behesh tavakkol kon:D:D... ina yani tavakkoleto az dast dadi... baadesham,,, ye aghaye tanha unvaghte shab asan nabayad mehmuni bere ke. bayad bemune khune golduzi kone!!!!
من از امتحان متنفرم،
گلدوزی هم بلد نیستم
:((:((:((
راه دیگه ای سراغ ندارید؟
Reza Joon...Fadaaye saaret...hamin ke khooda ro shokr balayi saaret nayoumad az hame chi mohem tareh...
Zaali
ارسال یک نظر