یادداشتهای یک کچل از خودراضی
شنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۴
خودکشی حق طبیعی و مسلم همه آدمهاست!
هیچ کدام از ما هیچ انتخاب و نقشی در بدنیا آمدن امان نداشته ایم،آدمهای دیگر به زور ما را به این ...دانی روانه کرده اند ،
حالا بعضی از ما از اینجا خوشمان می آید و تمام تلاش خود را برای ماندن می کنیم،بعضی خوشمان نمی آید و خیلی ساده خودمان را از شرش خلاص می کنیم
عباس کیارستمی کارگردان سابقا خوب و (سابقا مورد علاقه من!) می گوید: زندگی مانند سالن سینماست که تو را به زور به تماشای فیلم برده اند،
اما هیچ اجباری نداری فیلم را تا آخر تماشا کنی! هر وقت خوشت نیامد می توانی سالن سینما را ترک کنی!
همینگوی،هدایت،حسین پناهی،... و خیلی های دیگر خودکشی کرده اند.
خودکشی نه نشانه ترسو بودن فرد است(آنجور که بعضی ها می گویند) نه نشانه....،خودکشی فقط یک انتخاب است ،یک انتخاب ساده!
این که من و تو سعی می کنیم با هزارو یک روش روانکاوانه و جامعه شناسانه طرف را محکوم کنیم یا هزار و یک بیماری به او نسبت بدهیم ،بیشتر بدلیل ترس خودمان از مرگ است نه چیز دیگر.
اما اینکه دوستان و خانواده فردی که خودکشی کرده با پنهان کاری سعی کنند مرگ او را یک مرگ تصادفی و احمقانه جلوه دهند از دید من نهایت بی انصافی است!
یکی از آدمهای اطراف ما مدتی پیش تصمیم گرفت از این سینما بیرون برود!
این را به خوبی می شد از نوشته های آخر وبلاگش فهمید،
اما (با تمام احترامی که برای اطرافیانش قایلم)...
پاک کردن وبلاگش و مرگ او را تصادفی و احمقانه جلوه دادن چه معنی ای می تواند داشته باشد؟
یعنی خودکشی شخص باعث شرمندگی اطرافیانش می شود؟
شاید اینطور باشد! چون همسر همینگوی همیشه سعی می کرد مرگ او را تصادفی نشان دهد و خانواده حسین پناهی هم گفتند سکته کرده است!
دلیلش را من نمی دانم ولی خودکشی را نه یک عمل شرم آور بلکه عملی کاملا احترام برانگیز می دانم،
بیایید به احترام او و به احترام تمام کسانی که از این فیلم تکراری زندگی خوششان نیامده یا برایشان ملال آور بوده،عملشان را با احترام
یاد کنیم ،نه با زمزمه های درگوشی!
این شعر دکتر حمیدی شیرازی گویا تر از آن است که حرفی درباره اش بزنم :
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد---------------------
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
درآن گوشه چندان غزل خواندآن شب
که خود در میان غزلها بمیرد
گروهی بر آنند کین مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد؟ آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قوئی به صحرا بمیرد
چو روزی از آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش بازکن
که میخواهد این قوی زیبا بمیرد
پ.ن : مطلب را همان روزها نوشته بودم ولی صبر کردم تا کمی حساسیت ها کم بشود.،بعد upload اش کنم
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم، پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی... سهراب (گلستانه)
-
«اگر دیگر پای رفتنمان نیست، باری، قلعهبانان این حجّت با ما تمام کردهاند که اگر میخواهید در این دیار اقامت گزینید میباید با ابلیس قرار...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
وقتی بنفشه را با گل سرخ برانداز می کنند ممکن است این نظر به میان بیاید که چرا بنفشه اینقدر کبود است؟ بخشی از یک نامه از نیمای یوش به احمد شا...
-
ما را به نیمهی پر لیوان چهکار این باقی سمیاست که پیشتر خوردهاند ساقی تمام کن قصه را که روشده است آنان که خراب تو بودند مردهاند. ...
-
بعد از مدتها یک خنده اساسی فرمودیم! نمیدانم ایمیل ' آقا پرفسور ابراهیم میرزایی بنیاد پیدایش علم حق و عدالت از زمین تا آسمانهای بیکران ...
-
ميخواهم از شما که از ما هزار بار بگوييد بگويند با قاري بزرگ، ميکاريم عشق بزرگ را، تا گل دهد به دامن بيزاري بزرگ... لینک
-
تو کاملا آزادی که انتخاب کنی انتخاب اینکه توسط گرگها خورده شوی یا کفتارها ایکه بگویی رای نمیدهم نشانهی بیسوادی سیاسی توست تو میدانی ...
-
کاش آخر همه قصهها خوب تمام میشد!
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
۱ نظر :
man ham bahat movafegham
va az kari ke kardan o weblogesh o pak kardan aslan hes e khobi nadashtam
ارسال یک نظر