ما اينيم

وقتی می خواستم این جارو شروع کنم یه چیزو برا خودم شرط کردم :
گور پدر سیاست و سیاست بازی
این همه تو این سالها همه مردم سیاست زده بودند، نتیجه اش چی شد؟
می گویم سیاست زده و نمی گویم سیاسی
چطور می شود کسی بیست وچند سال درگیر بدترین مسایل و مشکلات سیاسی باشد ولی باز هم گول بخورد؟
من که فکر می کنم این ماجرای رد صلاحیت ها مثل همیشه به خوبی خوشی! تمام بشود و برود پی کارش ، شورا ی نگهبان در آخر به احترام به نظر امت شهید پرور و کوری چشم دشمنان خارجی و داخلی و امپریالیسم جهانی به رهبری امریکای جهانخوار و اسراییل غاصب صلاحیت تعدادی از نور چشمی ها را تایید می کند نمایندگان به خانه خود بر می گردند و دوباره همان آش و همان کاسه!
فقط یک سوال که یک بار از یکی از دوستانم که به شدت دوم خردادی بود پرسیدم فکر میکنم هنوز هم بدرد می خورد:
دوست من عضو گروهی بود که در آن روز معروف در پارک لاله از دست ذوب شدگان در ولایت کتک مفصلی خورده بود.
یادتان هست؟ خاتمی هیچ کاری نکرد!
اما مدتی بعد نماز جمعه 2 تا از وزرای کابینه اش مورد اهانت !قرار گرفتند ، زمین و زمان را به هم دوخت( خودمانیم هیچ غلطی هم نتوانست بکند-بیچاره امریکا فکر می کردم فقط امریکاست که هیج غلطی نمی تواند بکند!)
من آن روز از این دوست خوب پرسیدم:برای خاتمی کدام مهمترید؟ تو یا وزرای کابینه اش؟
دوست من سعی کرد با کلی گویی و شعارهای دوم خردادی جواب مرا بدهد ولی جالب بود که بعد از آن دیگر نه در هیچ انتخاباتی شرکت نکرد!

امیدوارم یکی بتواند ارتباط این چند تا چیز را برای من روشن کند:
1- جمهوری و اسلامی
2-حقوق بشر و اسلام
3- دروس حوزوی و سیاست

امیدوارم این اولین و آخرین مطلب سیاست زده من باشد
من دراین بلاگ می خواهم در مورد کتاب هایی خوبی که هست حرف بزنم حرفها شخصی است و به هیچ وجه قرار نیست انتقادی و یا ادبی باشد
این حرفها فقط حرفهای یک شیفته و خوره کتاب است همین!