یادداشتهای یک کچل از خودراضی
دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۹
امیرالمومنین با غیر مسلمانان چه میکرد؟(از روزنامه وزین کیهان)
برخورد حضرت علی(ع) با فرد افراطی که سپاه طلحه و زبیر را مشرک و ظالم معرفی کرد
من گناهی ندارم، این حرف امیرالمومنین است به نقل از روزنامه وزین کیهان اسلامی...
برخورد حضرت علی(ع) با فرد افراطی که سپاه طلحه و زبیر را مشرک و ظالم معرفی کرد
پس از جنگ جمل وقتی علی(ع) قدم به کوفه گذاشت، اهالی کوفه به استقبال حضرت آمده و هر یک به گونه ای این پیروزی را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند. در این بین ناگاه عبدالله بن وهب راسبی که بعدها یکی از سرکرده های خوارج شد، سپاه طلحه و زبیر را به کفر و شرک متهم کرده و گفت: «والله انهم الباغون الظالمون الکافرون المشرکون؛ قسم به خدا آنها ستمگر و ظالم و کافر و مشرک بوده اند».
علی(ع) در حالی که به اقتضای مجلس شادی پیروزی می توانست از برخورد افراطی عبدالله بن وهب صرف نظر کند، به خشم آمده و به شدت این گرایش و قضاوت تند را کوبید و فرمود: ثکلتک أمّک، ما أقواک بالباطل و أجرأک علی أن تقول ما لم تعلم، أبطلت یا ابن السوداء، لیس القوم کما تقول لو کانوا مشرکین سبینا (نساءهم) و غنمنا أموالهم و ماناکحناهم و لاوارثناهم؛ مادرت به عزایت بنشیند! چه چیزی تو را این قدر در راه باطل تقویت کرده و جرأت بخشیده که چیزی را که نمی دانی بگویی؛ سخن باطلی گفته ای ای پسر زن سیاه چهره؛ آنها آنطور که تو می گویی نیستند؛ اگر آنها مشرک بودند ما زنانشان را (پس از جنگ) اسیر کرده و اموالشان را غنیمت می گرفتیم و با یکدیگر ازدواج نمی کردیم و از یکدیگر ارث نمی بردیم.
من گناهی ندارم، این حرف امیرالمومنین است به نقل از روزنامه وزین کیهان اسلامی...
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم، پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی... سهراب (گلستانه)
-
«اگر دیگر پای رفتنمان نیست، باری، قلعهبانان این حجّت با ما تمام کردهاند که اگر میخواهید در این دیار اقامت گزینید میباید با ابلیس قرار...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
وقتی بنفشه را با گل سرخ برانداز می کنند ممکن است این نظر به میان بیاید که چرا بنفشه اینقدر کبود است؟ بخشی از یک نامه از نیمای یوش به احمد شا...
-
ما را به نیمهی پر لیوان چهکار این باقی سمیاست که پیشتر خوردهاند ساقی تمام کن قصه را که روشده است آنان که خراب تو بودند مردهاند. ...
-
بعد از مدتها یک خنده اساسی فرمودیم! نمیدانم ایمیل ' آقا پرفسور ابراهیم میرزایی بنیاد پیدایش علم حق و عدالت از زمین تا آسمانهای بیکران ...
-
ميخواهم از شما که از ما هزار بار بگوييد بگويند با قاري بزرگ، ميکاريم عشق بزرگ را، تا گل دهد به دامن بيزاري بزرگ... لینک
-
تو کاملا آزادی که انتخاب کنی انتخاب اینکه توسط گرگها خورده شوی یا کفتارها ایکه بگویی رای نمیدهم نشانهی بیسوادی سیاسی توست تو میدانی ...
-
کاش آخر همه قصهها خوب تمام میشد!
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
۱ نظر :
بله دیگر. به قول یکی از دوستان اسلام دین مهربانی و رئوفت است
هرکس قبول ندارد گردنش را بزنید
ارسال یک نظر