یادداشتهای یک کچل از خودراضی
جمعه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۵
شهر هایی که دوستشان دارم
1- تهران:
فقط خورشید حق دارد لکه داشته باشد!(گوته)
"بهانه و توضیح آوردن برای دوست داشتن کار ابلهانه ایست!"
چند بار پای پیاده از از میدان راه آهن تا تجریش رفته ام؟
چند بار در کوچه پس کوچه های این شهر گم شده ام؟(گم نه پیدا شده ام!)
کافه نادری را اولین بار کی کشف کردم؟ سینما عصر جدید را کی؟
اولین بار کی ار کتاب فروشی های روبروی دانشگاه کتاب خریدم؟
میدان تجریش،دربند،بازار تهران،...
چقدر در زندگی من ریشه دوانده اند؟
بقیه را نمی دانم ولی تهران برای من دایه ای مهربان است(نه مهربانتر از مادر!) که در آغوشش بزرگ شدم
برای من تهران با تمام ترافیک اش،با تمام دود اش و با تمام ساختمان های بی قوراره اش ،هنوز بهترین جای دنیاست
هنوز هم پر است از کوچه پس کوچه هایی که وقتی دلت گرفت می توانی در آنها یک دل سیر پیاده روی کنی و خسته نشوی.
هنوز هم کافه نادری ای دارد که می شود ساعتها بدون اینکه کسی مزاحمت بشود تویش بنشینی و کتاب بخوانی و گاهی هم قهوه ای سفارش بدهی
هنوز هم پر است از کتاب فروش هایی که در پستوهایشان پر است کتابهای خوب
گور پدر هر کسی که از تهران عزیز من بد می گوید!
کسی که با بلیط مجانی به تآتر آمده بیشتر از همه انتقاد می کند.
بیشتر کسانی که را تهران عزیز من بد می گویند حتی متولد تهران نیستند و بیشتر از همه در آلوده کردن شهر من سهم داشته اند
چه صبری دارد این تهران!
از همه جای ایران(و شاید دنیا) به تهران ریخته اند،آلوده اش می کنند،پر ترافیک اش میکنند،بعد هم نفرین اش می کنند!
صدایش هم در نمی آید!نه زلزله ای،...
تمام خاطرات من،تمام زندگی ام و همه چیز من با تهران پیوند خورده،
چطور می توانم دوستش نداشته باشم؟
فقط خورشید حق دارد لکه داشته باشد!(گوته)
"بهانه و توضیح آوردن برای دوست داشتن کار ابلهانه ایست!"
چند بار پای پیاده از از میدان راه آهن تا تجریش رفته ام؟
چند بار در کوچه پس کوچه های این شهر گم شده ام؟(گم نه پیدا شده ام!)
کافه نادری را اولین بار کی کشف کردم؟ سینما عصر جدید را کی؟
اولین بار کی ار کتاب فروشی های روبروی دانشگاه کتاب خریدم؟
میدان تجریش،دربند،بازار تهران،...
چقدر در زندگی من ریشه دوانده اند؟
بقیه را نمی دانم ولی تهران برای من دایه ای مهربان است(نه مهربانتر از مادر!) که در آغوشش بزرگ شدم
برای من تهران با تمام ترافیک اش،با تمام دود اش و با تمام ساختمان های بی قوراره اش ،هنوز بهترین جای دنیاست
هنوز هم پر است از کوچه پس کوچه هایی که وقتی دلت گرفت می توانی در آنها یک دل سیر پیاده روی کنی و خسته نشوی.
هنوز هم کافه نادری ای دارد که می شود ساعتها بدون اینکه کسی مزاحمت بشود تویش بنشینی و کتاب بخوانی و گاهی هم قهوه ای سفارش بدهی
هنوز هم پر است از کتاب فروش هایی که در پستوهایشان پر است کتابهای خوب
گور پدر هر کسی که از تهران عزیز من بد می گوید!
کسی که با بلیط مجانی به تآتر آمده بیشتر از همه انتقاد می کند.
بیشتر کسانی که را تهران عزیز من بد می گویند حتی متولد تهران نیستند و بیشتر از همه در آلوده کردن شهر من سهم داشته اند
چه صبری دارد این تهران!
از همه جای ایران(و شاید دنیا) به تهران ریخته اند،آلوده اش می کنند،پر ترافیک اش میکنند،بعد هم نفرین اش می کنند!
صدایش هم در نمی آید!نه زلزله ای،...
تمام خاطرات من،تمام زندگی ام و همه چیز من با تهران پیوند خورده،
چطور می توانم دوستش نداشته باشم؟
اشتراک در:
نظرات پیام
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
-
ژوئن
(15)
- سي و يکم خرداد ماه، در سالگرد تيرباران سعيد سلطانپور
- 1984
- تازه وارد خوش اومدی!
- خوشگلا رو می گیرن!
- Jurassic Park and Microsoft
- Hey You!
- ساعت جدید مایکروسافت
- شهر هایی که دوستشان دارم
- شکست
- حکایت باتوم و زبان
- زاده شدن
- ایرانی که بود و دوستش داشتیم!
- Windows
- سیاست خارجی و مشکلات عشقی!
- شاهین بالاخره Update کرد
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
يه نكته خوب انتخابات تو ايران اينه كه رقيبا ﭘﺘﻪ همو مي ريزن رو آب! البته اين وسط آدماي بدبختي مثل عليرضا امير قاسمي هم بى جوري سه مي شن!( شا...
-
Yesterday when I was young The taste of life was sweet as rain upon my tongue I teased at life as if it were a foolish game The way the even...
-
دیروز یکی از دوستان ترک زبان ، می گفت روزنامه ایران یه مقاله چند صفحه ای نوشته و به ترک ها توهین کرده! و کلی هم عصبانی بود. وقتی کاریکاتور ...
-
لطفا اصرار نکن که رای بدهم، اگر بر فرض محال رای هم بدهم، به کسانی رای نمیدهم که نامشان با #فلاحیان و #ریشهری در یک لیست باشد.
-
هر روز مینشست توی بالکن بی نردهی روبرو، روی صندلی پلاستیکی کوتاه قرمزاش با همان شلوارک راهراه سفید و آبی اول سیگاری روشن میکرد بعد ...
-
خواب دبدم "ادوارد" ام، با دستهایی شبیه قیچی توی قطاری اتوبوسی بودم، پر از آدمهایی که بعضیها را میشناختم و خیلیها را نه... ا...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool
هیچ نظری موجود نیست :
ارسال یک نظر