یادداشتهای یک کچل از خودراضی
جمعه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۸
کودتای ولایی
تا همین یکی دو سال پیش بزرگترین ادعای حاکمان این بود که تمام افراد حکومت، حتی رهبری با انتخاب مردم(مستقیم یا غیر مستقیم) انتخاب میشوند.
تا جایی که حرف از دایره بسته مجلس خبرگان-رهبری و شورای نگهبان- به عنوان بزرگترین چالش مطرح بود.
امروز اما اوضاع عوض شده!
این مردم نیستند که انتخاب میکنند، یعنی انتخاب مردم مشروعیت نمیآورد و شاید فقط مقبولیت بیاورد.
رهبری از سوی خدا انتخاب شده و تمام قدرتها در دست اوست.
فقط چون سرش کمی شلوغ است بخشی از قدرتاش را به بقیه - رییس جمهور، مجلس و ...- تنفیذ کرده.
خب اگر این تغییر موضع کودتا نیست چه چیزی است؟
کافی است نگاهی به سخنان مسوولان حکومتی از بعد از ماجرای سال 42 تا به امروز بیاندازیم
دقت به سیر سعودی این سخنان نمونهای آموزنده از قدرت گرفتن دیکتاتورهاست.
شاید سالها بعد این ماجرا به عنوان نمونهای از قدرت گرفتن دیکتاتورها در کتابهای درسی دانشکدههای جامعهشتاسی دنیا تدریس شود.
تا جایی که حرف از دایره بسته مجلس خبرگان-رهبری و شورای نگهبان- به عنوان بزرگترین چالش مطرح بود.
امروز اما اوضاع عوض شده!
این مردم نیستند که انتخاب میکنند، یعنی انتخاب مردم مشروعیت نمیآورد و شاید فقط مقبولیت بیاورد.
رهبری از سوی خدا انتخاب شده و تمام قدرتها در دست اوست.
فقط چون سرش کمی شلوغ است بخشی از قدرتاش را به بقیه - رییس جمهور، مجلس و ...- تنفیذ کرده.
خب اگر این تغییر موضع کودتا نیست چه چیزی است؟
کافی است نگاهی به سخنان مسوولان حکومتی از بعد از ماجرای سال 42 تا به امروز بیاندازیم
دقت به سیر سعودی این سخنان نمونهای آموزنده از قدرت گرفتن دیکتاتورهاست.
شاید سالها بعد این ماجرا به عنوان نمونهای از قدرت گرفتن دیکتاتورها در کتابهای درسی دانشکدههای جامعهشتاسی دنیا تدریس شود.
یک سناریو
شاید این سناریو را فردا در کیهان یا تلوزیون ضرغامی ببینیم:
سقوط این دو هواپیما کار آشوبگران بوده و بیبیسی باعث سقوط شده است، تا کشور و هواپیماهای کشور دوست و برادر روسیه را ناامن جلوه دهند.
وگرنه چرا اینقدر سریع بیبیسی خبرها را منتشر کرد؟
البته از آن سوی قضیه هم میشود جور دیگری فکر کرد...
ماجرای بمبگذاری در مشهد، قتلهای زنجیرهای و ... نشان میدهد که طرف جناح حاکم نیز برای منحرف کردن ذهن مردم، از هیچ کاری حتی بمبگذاری در مکانهای مذهبی، ابایی ندارد.
نکته قابل توجه در دو سانحه اخیر این است که اینبار برعکس حادثههای پیشین، صحبت از اشتباه انسانی نیست...
سقوط این دو هواپیما کار آشوبگران بوده و بیبیسی باعث سقوط شده است، تا کشور و هواپیماهای کشور دوست و برادر روسیه را ناامن جلوه دهند.
وگرنه چرا اینقدر سریع بیبیسی خبرها را منتشر کرد؟
البته از آن سوی قضیه هم میشود جور دیگری فکر کرد...
ماجرای بمبگذاری در مشهد، قتلهای زنجیرهای و ... نشان میدهد که طرف جناح حاکم نیز برای منحرف کردن ذهن مردم، از هیچ کاری حتی بمبگذاری در مکانهای مذهبی، ابایی ندارد.
نکته قابل توجه در دو سانحه اخیر این است که اینبار برعکس حادثههای پیشین، صحبت از اشتباه انسانی نیست...
شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۸
تا ابله در جهانه/ ابرقدقد گرسنه نمیمونه
ابرقدقد را يادت هست شيخ اكبر؟
تو براي من همان ابرقدقدي
اما اين بار قرارنيست همه ماهيها از ترس ماهيگيران خودشان را طعمه تو بكنند.
ميداني؟
خيليها، خيلي چيزهارا فراموش نكردهاند
خونهايي كه از دستان تو ميچكد، كمتر از سيد علي نيست.
شايد اي ميان خرچنگي هم بود...
Read More
تو براي من همان ابرقدقدي
اما اين بار قرارنيست همه ماهيها از ترس ماهيگيران خودشان را طعمه تو بكنند.
ميداني؟
خيليها، خيلي چيزهارا فراموش نكردهاند
خونهايي كه از دستان تو ميچكد، كمتر از سيد علي نيست.
شايد اي ميان خرچنگي هم بود...
چهارشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۸
باز هم سقوط هواپيما
ميخواهم ببينم كدام بيشرفي حاضر است باز هم بگويد كه تحريمها بر روي ما بياثر بوده است...
عاليجنابان خامنهاي، احمدينژاد، رفسجاني، موسوي و تمام عاليجنابان ديگر
تمام شمادر زماني كه در قدرت بوديد تمام تلاش خود را براي حفظ اسلام عزيزتان و صادرات اسلام انجام داديد
تلاش شما امروز به ثمر نشسته است و ميوه پربارش را ميتوانييد نه فقط در جاي جاي دنيا، بلكه در ايران عزيزما هم ببينيد.
امروز كه زير سايه اين درخت تناور لميدهايد، و در روياهايتان با حوريها و غلمانهاي بهشتي لاس ميزنيد،بد نيست كمي هم مراقب باشيد نشستن زير سايه درختي كه عادت به خوردن خون و گوشت انسان دارد براي شما هم ممكن است خطرناك باشد.
شايد درخت شما را هم با انسان اشتباه گرفت(درختاست ديگر،زياد نبايد روي عقلاش حساب كنيد)
عاليجنابان خامنهاي، احمدينژاد، رفسجاني، موسوي و تمام عاليجنابان ديگر
تمام شمادر زماني كه در قدرت بوديد تمام تلاش خود را براي حفظ اسلام عزيزتان و صادرات اسلام انجام داديد
تلاش شما امروز به ثمر نشسته است و ميوه پربارش را ميتوانييد نه فقط در جاي جاي دنيا، بلكه در ايران عزيزما هم ببينيد.
امروز كه زير سايه اين درخت تناور لميدهايد، و در روياهايتان با حوريها و غلمانهاي بهشتي لاس ميزنيد،بد نيست كمي هم مراقب باشيد نشستن زير سايه درختي كه عادت به خوردن خون و گوشت انسان دارد براي شما هم ممكن است خطرناك باشد.
شايد درخت شما را هم با انسان اشتباه گرفت(درختاست ديگر،زياد نبايد روي عقلاش حساب كنيد)
شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۸
جلالالدین محمد بلخی
برای دوست عزیزی که خود را در کامنت پست قبلی من نامیده و به دلیل اینکه نمیشود پست مربوط به آذزیزدی عزیز را آلوده به مباحث سیاسی کرد،
تولد : ۶ ربیعالاول ۶۰۴ قمری بلخ
مرگ: ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ قمری قونیه
آرامگاه : قونیه ترکیه
لقبها : مولانا، مولوی، خَمُش
زمینه فعالیت: عرفان، تصوف، ادبیات فارسی
اهل: خراسان
دوره: خوارزمشاهیان
مذهب : مسلمان سنی
آثار: مثنوی معنوی، دیوان شمس، فیه ما فیه
Read More
تولد : ۶ ربیعالاول ۶۰۴ قمری بلخ
مرگ: ۵ جمادیالثانی ۶۷۲ قمری قونیه
آرامگاه : قونیه ترکیه
لقبها : مولانا، مولوی، خَمُش
زمینه فعالیت: عرفان، تصوف، ادبیات فارسی
اهل: خراسان
دوره: خوارزمشاهیان
مذهب : مسلمان سنی
آثار: مثنوی معنوی، دیوان شمس، فیه ما فیه
- دوست من جناب من!
- شما مطمئن هستید که نوشته های مولوی را خواندهاید؟
- شما مطمئن هستید که نوشتههای مولوی بر اساس چیزی است که از آن به عنوان آموزههای دینی نام میبرید؟
- یعنی مولوی شیعه بوده و به ولایت فقیه هم ایمان داشته؟! تا جایی که من از مردم جدا میدانم مولوی سنی بوده و هیچ علاقهای هم به ولی فقیه شما نداشته است.
- گفته ای:
در دولت قبل براي خيلي ها كه كتابهايشان (البته طبق قانون) هرگز صلاحيت نداشت به خاطر هم حزبي و هم فكر بودن مجوز صادر مي شد
میشود ماده قانونیای که میگویید کتابی صلاحیت چاپ نداشت را ذکر کنید؟ چون در قانون اساسی ما نه تنها چیزی به عنوان ممیزی کتاب وجود ندارد، بلکه ممنوع هم هست. این که کتابی از آذریزدی به بهانههای مسخره در دولت قبل چاپ نشده است چیزی از گناه دولت فعلی کم نمیکند. تا جایی که رییسجمهور مردمییتان هم اعتراف کرده هم حجم کتابهای چاپ شده در این دولت به مراتب کمتر از دولت قبل بوده و هم حجم کتابهای ممیزی شده بیشتر - میدانی گوینده این حمله کیست؟
این همه تحکیم های عقیدتی از کودکان امروزی، فردا بزرگسالانی خشونت گرا و قالبی می سازد که بیشترشان تا پایان عمر از درون احساس خفت و خواری می کنند
احتمالا آذریردی که نبوده؟ - یعنی شما میفرمایید نویسندههای دیگری که برای کودکان مینوشتند فقط برای شهرت و پول مینوشتند؟
یعنی مثلا صمد بهرنگی برای شهرت و پول مینوشته؟ - جدا خدا به کار آذریزدی برکت داد؟ چند کتاب او پیش از سال 57 ممیزی شد و چند کتاباش بعد از 57؟
- یعنی شما میفرمایید عکس روی جلد کتاب شما از کودکان کوچه باغ ایران گرفته شده؟ البته بعید هم نیست بعد از سیاست یا روسری یا توسری دختزبچههای 5-6 ساله هم اجبارا محجبه شدند! چون پیش از انقلاب دستکم به آن صورت که دوستان شما میگویند بچههای ما در کاخ جوانان و کانون پروش فکری کارهای بد بد میکردند.
- البته این را هم نفهمیدم که فرهنگ ایرانی از اسلام جدا شدنی نیست، شاید با کلی اغماض بشود گفت ایران و اسلام خدمات متقابلی داشتهاند، اما این که بگوییم مثلا ارزش زن در ایران و اسلام برابر بوده بیش از حد خندهدار است، یا مثلا فرض کنیم ایرانیها هم مثل مسلمانان انسانها را به عنوان برده و کنیز خرید و فروش میکردند!
- فکر میکنم به اشتباه به جای بلاگفا در کامنت برای شما نوشته بودم بلاگر!، در هر حال دولت محبوب شما-دستکم در این جایی که من هستم-بلاگفا را فیلتر کرده است!
جمعه، تیر ۱۹، ۱۳۸۸
قصه های خوب برای بچه های خوب
پیرمرد عمرش را کرده بود...
Read More
خوب هم عمر کرده بود
نه مثل خیلی ها که در 70-80 سالگی بعد از مرگشان فقط خون هایی که ریحته اند در یادمان مانده باشد
دست کم بخش بزرگی از کودکی های ما مدیون اوست
کتاب خواندن هایمان
بوی کتابخانه
حس فهمیدن..
حس مهم بودن
مگر چند نفر توی کل تاریخ ما بودند که
برایشان مهم بود که بچه داستانهای
مثنوی را بفهمند؟
اصلا مگر چند نفر در کل تاریخ ما
برایشان مهم بود بچه ها بفهمند؟
نه مثل خیلی ها که در 70-80 سالگی بعد از مرگشان فقط خون هایی که ریحته اند در یادمان مانده باشد
دست کم بخش بزرگی از کودکی های ما مدیون اوست
کتاب خواندن هایمان
بوی کتابخانه
حس فهمیدن..
حس مهم بودن
مگر چند نفر توی کل تاریخ ما بودند که
برایشان مهم بود که بچه داستانهای
مثنوی را بفهمند؟
اصلا مگر چند نفر در کل تاریخ ما
برایشان مهم بود بچه ها بفهمند؟
شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۸
براي كسي كه حتي رييسجمهور خودش هم نبود...
چطوري مموتي؟
حال هالهات كه انشاالله خوب است؟
حيف نبود مموتي؟
خودت به درك، حيف هالهات نبود؟
دستكم يك آدم دانشگاهي بودي،
دكترا داشتي،
نه از اين دكتراهاي الكي
از آن دكتراهايي كه برايش كلي زحمت ميكشند،
كلي انگليسي بلد بودي مموتي جان!
ميداني؟
آخر رسم است كه براي دكترا تافلاي، چيزي داشته باشند...
كلي مقاله داده بودي درژورنالهاي داخلي و خارجي(هرچند كه انگليسيهاي پدرسوخته با همكاري بيبيسي جلوي انتشار مطالبات را گرفتهبودند)
مي رفتي توي دانشگاههاي مختلف سخنراني ميكردي ( هر چند مجبور بودي تشويق كننده هايت را با اتوبوس همراهات ببري)
ميتوانستي روي زمين بخوابي و پتويي رويت بياندازي و كلي خودت را مثل مردم نشان دهي
ميتوانستي باغباني كني و علفهاي هرز را جدا كني...
شده بودي ماركوپولو و هر روز يك جاي دنيا بودي
ميخواستي دنيا را اصلاح كني
اقتصاد دانهاي دنيا پشت مرز توي صف ايستاده بودند تا مديريت اقتصاد جهاني را يادشان بدهي.
فكرش را بكن
از اين به بعد چه ميكني؟
چهار سال اصلا كم نيست...
توي اين چهار سال قرار است همه به هالهات بخندند (بيچاره هاله چه گناهي كرده بود؟)
همه منتظرند يك كلمه انگليسي حرف بزني تا بخندند(ماجراي سفرت به روسيه را يادت هست؟)
فكرش را بكن
به هر دانشگاهي سر بزني، هر چقدر هم خودت و دوستانت سعي كنيد، رنگ سبز را مي بيني...
قبلترها اگر هم جمعيتي جمع ميشد با افتخار ميگفتي براي استقبال از تو آمدهاند
اما اينبار رنگ سبز چشمانت را كور خواهد كرد
هر جاي دنيا كه بروي( اگر راهت بدهند) تمام مسيرت پر از رنگ سبز خواهد بود
شايد تمام اقتصاد دانهاي دنيا هم با مچبند سبز پيشات بيايند
ميداني مموتي جان؟
رنگ سبز و مچ بند سبز دارد مد ميشود و خيليها بدون اينكه بداند آنرا استفاده خواهد كرد.
فكر كن شايد صبح كه بيدار شدي يا حتي وقتي خوابي نسيمي خنك از حاشيه سبز پتو خواب تو را ميروبد
حتي وقتي به باغباني مشغولي رنگ سبز را ميبيني
خلاصه حيف شد مموتي جان
كاش همان محمود هاله خودمان ميماندي
تو را چه به اداي كودتاچيان را درآوردن؟
ميداني مموتي جان
من اصلا از كسي كه اين رنگ سبز را مد كرد خوشم نميآيد و خب چه ميشود كرد؟
خيليهاي ديگر هم خوششان نميآيد
اما خب تو هم خوشت نميايد، گرفتي منظورم را؟
شايد حتي هالهات هم بعد از اين سبز شد...
حال هالهات كه انشاالله خوب است؟
حيف نبود مموتي؟
خودت به درك، حيف هالهات نبود؟
دستكم يك آدم دانشگاهي بودي،
دكترا داشتي،
نه از اين دكتراهاي الكي
از آن دكتراهايي كه برايش كلي زحمت ميكشند،
كلي انگليسي بلد بودي مموتي جان!
ميداني؟
آخر رسم است كه براي دكترا تافلاي، چيزي داشته باشند...
كلي مقاله داده بودي درژورنالهاي داخلي و خارجي(هرچند كه انگليسيهاي پدرسوخته با همكاري بيبيسي جلوي انتشار مطالبات را گرفتهبودند)
مي رفتي توي دانشگاههاي مختلف سخنراني ميكردي ( هر چند مجبور بودي تشويق كننده هايت را با اتوبوس همراهات ببري)
ميتوانستي روي زمين بخوابي و پتويي رويت بياندازي و كلي خودت را مثل مردم نشان دهي
ميتوانستي باغباني كني و علفهاي هرز را جدا كني...
شده بودي ماركوپولو و هر روز يك جاي دنيا بودي
ميخواستي دنيا را اصلاح كني
اقتصاد دانهاي دنيا پشت مرز توي صف ايستاده بودند تا مديريت اقتصاد جهاني را يادشان بدهي.
فكرش را بكن
از اين به بعد چه ميكني؟
چهار سال اصلا كم نيست...
توي اين چهار سال قرار است همه به هالهات بخندند (بيچاره هاله چه گناهي كرده بود؟)
همه منتظرند يك كلمه انگليسي حرف بزني تا بخندند(ماجراي سفرت به روسيه را يادت هست؟)
فكرش را بكن
به هر دانشگاهي سر بزني، هر چقدر هم خودت و دوستانت سعي كنيد، رنگ سبز را مي بيني...
قبلترها اگر هم جمعيتي جمع ميشد با افتخار ميگفتي براي استقبال از تو آمدهاند
اما اينبار رنگ سبز چشمانت را كور خواهد كرد
هر جاي دنيا كه بروي( اگر راهت بدهند) تمام مسيرت پر از رنگ سبز خواهد بود
شايد تمام اقتصاد دانهاي دنيا هم با مچبند سبز پيشات بيايند
ميداني مموتي جان؟
رنگ سبز و مچ بند سبز دارد مد ميشود و خيليها بدون اينكه بداند آنرا استفاده خواهد كرد.
فكر كن شايد صبح كه بيدار شدي يا حتي وقتي خوابي نسيمي خنك از حاشيه سبز پتو خواب تو را ميروبد
حتي وقتي به باغباني مشغولي رنگ سبز را ميبيني
خلاصه حيف شد مموتي جان
كاش همان محمود هاله خودمان ميماندي
تو را چه به اداي كودتاچيان را درآوردن؟
ميداني مموتي جان
من اصلا از كسي كه اين رنگ سبز را مد كرد خوشم نميآيد و خب چه ميشود كرد؟
خيليهاي ديگر هم خوششان نميآيد
اما خب تو هم خوشت نميايد، گرفتي منظورم را؟
شايد حتي هالهات هم بعد از اين سبز شد...
برای کوسهای که دیگر دندان نداشت
روزگاری برای خودت پدر خواندهای بودی، یادت هست؟
هر جا اتفاقی میافتاد، يك جوري ردپاي تو هم بود، بدون اينكه بشود ثابتاش كرد
از همان سالهاي 42
يادت هست؟
ميگويند در همان سالهاي 42 يك خبرنگار خارجي از يكي از روحانيون آن زمان پرسيده بود، اگر مملكت را به دست بگيريد، شما كه همهتان روحاني هستيد،خب ملكت هم به سياستمدار نياز دارد چه ميكنيد؟
روحاني مورد نظر هم گفته بود ما يك هاشمي رفسنجاني داريم كه با يك انگشتش دنيا را كيچرخاند!(نقل به مضمون!)
ماجرا تا جايي پيش رفته بود كه براي خودت اكبرشاه شده بودي، يادت هست؟
ردپاي تو در پيش از انقلاب، بعدش. سقوط دولت موقت، ماجراهاي خرداد 60 و كل دهه 60، قتلهاي زنجيرهاي، بركناري منتظري، در ادامه پيدا كردن جنگ بعد از خرمشهر و حتي پايان اجبارياش و ماحراي جام زهر و حتي در مرگ احمدخميني براي بسياري از مردم ردپايي مشخص بوده است(اين كه اين گمانها چقدر درست بودهاند مهم نيست، مهم اين است كه مردم براي آدمهايي كه قدرتمند ميدانند هزاران شايعه و افسانه ميسازند)
حتي يادت هست، تا مدتها روي ديوارها نوشته كوسه احمد را خورد ديده ميشد!
با تلاس تو بود كه سيدعلي يك شبه آيتالله شد و رهبر...
حالا كجايي شيخ اكبر؟
دندانهاي كوسه را كشيدهاند؟
ماجراي آن كوسه را كه عادت داشت فلان جاي شناگران را بخورد را كه حتما شنيدهاي؟
و اينكه دندانهايش را كشيدند و مهمتر، عكسالعمل شناگران بعد از حمله دوباره كوسه بيدندان.
هر جا اتفاقی میافتاد، يك جوري ردپاي تو هم بود، بدون اينكه بشود ثابتاش كرد
از همان سالهاي 42
يادت هست؟
ميگويند در همان سالهاي 42 يك خبرنگار خارجي از يكي از روحانيون آن زمان پرسيده بود، اگر مملكت را به دست بگيريد، شما كه همهتان روحاني هستيد،خب ملكت هم به سياستمدار نياز دارد چه ميكنيد؟
روحاني مورد نظر هم گفته بود ما يك هاشمي رفسنجاني داريم كه با يك انگشتش دنيا را كيچرخاند!(نقل به مضمون!)
ماجرا تا جايي پيش رفته بود كه براي خودت اكبرشاه شده بودي، يادت هست؟
ردپاي تو در پيش از انقلاب، بعدش. سقوط دولت موقت، ماجراهاي خرداد 60 و كل دهه 60، قتلهاي زنجيرهاي، بركناري منتظري، در ادامه پيدا كردن جنگ بعد از خرمشهر و حتي پايان اجبارياش و ماحراي جام زهر و حتي در مرگ احمدخميني براي بسياري از مردم ردپايي مشخص بوده است(اين كه اين گمانها چقدر درست بودهاند مهم نيست، مهم اين است كه مردم براي آدمهايي كه قدرتمند ميدانند هزاران شايعه و افسانه ميسازند)
حتي يادت هست، تا مدتها روي ديوارها نوشته كوسه احمد را خورد ديده ميشد!
با تلاس تو بود كه سيدعلي يك شبه آيتالله شد و رهبر...
حالا كجايي شيخ اكبر؟
دندانهاي كوسه را كشيدهاند؟
ماجراي آن كوسه را كه عادت داشت فلان جاي شناگران را بخورد را كه حتما شنيدهاي؟
و اينكه دندانهايش را كشيدند و مهمتر، عكسالعمل شناگران بعد از حمله دوباره كوسه بيدندان.
چهارشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۸
براي سيد علياي كه ديگر حتي سيد علي گدا هم نيست...
ميداني سيد؟ دلم ميسوزت برايت،
يادت هست يك زماني براي خودت برو بيايي داشتي
دستكم اگر كسي هم جرات ميكرد حرفي بزند از كوسه بالاتر نميرفت و تو جايت امن بود
با اقتدار تكيه داده بودي به كرسي ولايت(صندلي پادشاهي) ات
گاه گاهي هم حرفي ميزدي و حرفت براي همه حجت بود.
يادت هست بعد از 18 تير در جمع خواص ات گفتي:"حتي اگر بر عليه من هم شعار دادند كاري نكنيد..."
آن حتي را يادت هست؟ انگار اينبار انگار بايد چيز ديگري بگويي!
چند سال گذشته سيد؟
خودت باورت ميشد كه براي شكسته شدن بتات فقط چند سال كافي باشد؟
زندانهاي شاه را يادت هست؟
راهپيماييها را چطور؟
يادت هست شاه هم همه چيز را ميانداخت گردن بيبيسي!
چقدر طول كشيد كه شاه آن جمله معروف "صداي انقلاب شما را شنيدم" را گفت؟
براي تو چقدر ميكشد؟
اصلا تو چيزي هم ميشنوي يا آن انفجار به غير از دستات به گوشات هم آسيب رسانده؟
باورش سخت است، اما ديگر دوره خواب راحتات تمام شده، ديگر كابوس ندا ها رهايت نميكند،
آدمهاي دور برت كم شدهاند و هر روز هم كمتر ميشوند و تو ديگر حتي از سايه خودت خواهي ترسيد
اين عاقبت تمام ديكتاتورهاست سيد علي
ربطي هم به دين يا مذهب يا چيزي مشابه آن ندارد
اين فقط يك جبر تاريخي است
لالا لالا دیگه بسه
از شهيار قنبري
Read More
لالا لالا دیگه بسه گل لاله
بهار سرخ امسال مثل هر ساله
هنوزم تیر و ترکش قلب و می شناسه
هنوز شب زیر سرب و چکمه بیداره
نخواب آروم دل بی خار و بی کینه
نمی بینی نشسته گلوگه تو سینه
آخه بارون که نیست ، رگبار باروته
سزای عاشقای خوب ما اینه
نترس از گلوله ی دشمن گل لادن
که پوست شیره پوست سرزمین من
اجاق سرد سرمای شب سنگر
دلیل تا سپیده رفتن و رفتن
نخواب آروم گل بادوم ناباور
گل دل نازک خسته ، گل پرپر
بگو باد ولایت ، پرپرت کرده
دلاور پر کشیدن رو بگیر از سر
دوباره قد بکش تا اوج فواره
نگو این ابر بی بارون نمی ذاره
مث یار دلاور نشکن از دشمن
ببین سر میشکنه تا وقتی سر داره
نذاشتن همصدایی رو بلد باشیم
نذاشتن هرجا با همدیگه بد باشیم
کتابای سفید و دوره میکردیم
که فکر شب کلاهی از نمد باشیم
نگو رفت تا هزار آفتاب ، هزار مهتاب
نگو کو تا دوباره بپریم از خواب
بخون با من نترس از گلوله ی دشمن
بیا بیرون ، بیا بیرون از این مرداب
نگوی تقوای ما تسلیم و ایثاره
نگو تقدیر ما صدتا گره داره
به پیغام کلاغای سیاه شک کن
که شب جز تیرگی چیزی نیاره
نخواب وقتی که همبغضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون از شب سرازیره
بخون وقتی که خوندن معصیت داره
بخون با من ، بیا تا من ، نگو دیره
سکوت شیشه های شب غمی داره
ولی خشم تو مشت محکمی داره
عزیز جمعه های عشق و آزادی
کلاغ پر بازی با تو عالمی داره
عزیز جمعه های عشق و آزادی
کلاغ پر بازی با تو عالمی داره
بخواب ای حسرت صبح گل گندم
نباش تو دالونای قصه سردرگم
نخواب رو پالش پرهای پروانه
که فریاد تو رو ، کم داره پروانه
لالا لالا دیگه بسه گل لاله
اشتراک در:
پستها
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
لطفا اصرار نکن که رای بدهم، اگر بر فرض محال رای هم بدهم، به کسانی رای نمیدهم که نامشان با #فلاحیان و #ریشهری در یک لیست باشد.
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
خواب دبدم "ادوارد" ام، با دستهایی شبیه قیچی توی قطاری اتوبوسی بودم، پر از آدمهایی که بعضیها را میشناختم و خیلیها را نه... ا...
-
يه نكته خوب انتخابات تو ايران اينه كه رقيبا ﭘﺘﻪ همو مي ريزن رو آب! البته اين وسط آدماي بدبختي مثل عليرضا امير قاسمي هم بى جوري سه مي شن!( شا...
-
هر روز مینشست توی بالکن بی نردهی روبرو، روی صندلی پلاستیکی کوتاه قرمزاش با همان شلوارک راهراه سفید و آبی اول سیگاری روشن میکرد بعد ...
-
تو کاملا آزادی که انتخاب کنی انتخاب اینکه توسط گرگها خورده شوی یا کفتارها ایکه بگویی رای نمیدهم نشانهی بیسوادی سیاسی توست تو میدانی ...
-
«اگر دیگر پای رفتنمان نیست، باری، قلعهبانان این حجّت با ما تمام کردهاند که اگر میخواهید در این دیار اقامت گزینید میباید با ابلیس قرار...
-
میگویند اگر قورباغهای را داخل آب جوش بیاندازی، بیرون میپرد ولی اگر آب را کمکم گرم کنی، قورباغه توی آب میپزد و متوجه نمیشود، این دقیق...
-
Yesterday when I was young The taste of life was sweet as rain upon my tongue I teased at life as if it were a foolish game The way the even...
-
یادم نیست کجا برای احساس خوشبختی 10 کار را ضروری دانسته بود، یکی از این کارها یاد گرفتن نواختن یک ساز بود-بقیه را چون (دستکم از دید من) مهم...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool