یادداشتهای یک کچل از خودراضی
دوشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۹
من هراسم نیست
روزگاری
با خود
دردمندانه میاندیشیدم
که پیام از توفانها نرسید
و نسیمی که فرازآمد از گردنههای صعب
بر جسدهایی بیهوده وزید ــ
به جسدهایی
آونگ
بر امیدی موهومـ
لیک اکنون دیگر
مختوم
من هراسم نیست
اگر این رؤیا در خوابِ پریشانِ شبی میگذرد
یا به هذیانِ تبی
یا به چشمی بیدار
یا به جانی مغموم...
نه
من هراسم نیست:
ز نگاه و ز سخن عاری
شبنهادانی از قعرِ قرون آمدهاند
آری
که دلِ پُرتپشِ نور اندیشان را
وصلهی چکمهی خود میخواهند،
و چو بر خاک در افکندندت
باور دارند
که سعادت با ایشان به جهان آمده است.
باشد! باشد!
من هراسم نیست،
چون سرانجامِ پُراز نکبتِ هر تیرهروانی را
که جنایت را چون مذهبِ حق موعظه فرماید میدانم چیست
خوب میدانم چیست.
شاملو
با خود
دردمندانه میاندیشیدم
که پیام از توفانها نرسید
و نسیمی که فرازآمد از گردنههای صعب
بر جسدهایی بیهوده وزید ــ
به جسدهایی
آونگ
بر امیدی موهومـ
لیک اکنون دیگر
مختوم
من هراسم نیست
اگر این رؤیا در خوابِ پریشانِ شبی میگذرد
یا به هذیانِ تبی
یا به چشمی بیدار
یا به جانی مغموم...
نه
من هراسم نیست:
ز نگاه و ز سخن عاری
شبنهادانی از قعرِ قرون آمدهاند
آری
که دلِ پُرتپشِ نور اندیشان را
وصلهی چکمهی خود میخواهند،
و چو بر خاک در افکندندت
باور دارند
که سعادت با ایشان به جهان آمده است.
باشد! باشد!
من هراسم نیست،
چون سرانجامِ پُراز نکبتِ هر تیرهروانی را
که جنایت را چون مذهبِ حق موعظه فرماید میدانم چیست
خوب میدانم چیست.
شاملو
دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۹
امیرالمومنین با غیر مسلمانان چه میکرد؟(از روزنامه وزین کیهان)
برخورد حضرت علی(ع) با فرد افراطی که سپاه طلحه و زبیر را مشرک و ظالم معرفی کرد
من گناهی ندارم، این حرف امیرالمومنین است به نقل از روزنامه وزین کیهان اسلامی...
Read More
برخورد حضرت علی(ع) با فرد افراطی که سپاه طلحه و زبیر را مشرک و ظالم معرفی کرد
پس از جنگ جمل وقتی علی(ع) قدم به کوفه گذاشت، اهالی کوفه به استقبال حضرت آمده و هر یک به گونه ای این پیروزی را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند. در این بین ناگاه عبدالله بن وهب راسبی که بعدها یکی از سرکرده های خوارج شد، سپاه طلحه و زبیر را به کفر و شرک متهم کرده و گفت: «والله انهم الباغون الظالمون الکافرون المشرکون؛ قسم به خدا آنها ستمگر و ظالم و کافر و مشرک بوده اند».
علی(ع) در حالی که به اقتضای مجلس شادی پیروزی می توانست از برخورد افراطی عبدالله بن وهب صرف نظر کند، به خشم آمده و به شدت این گرایش و قضاوت تند را کوبید و فرمود: ثکلتک أمّک، ما أقواک بالباطل و أجرأک علی أن تقول ما لم تعلم، أبطلت یا ابن السوداء، لیس القوم کما تقول لو کانوا مشرکین سبینا (نساءهم) و غنمنا أموالهم و ماناکحناهم و لاوارثناهم؛ مادرت به عزایت بنشیند! چه چیزی تو را این قدر در راه باطل تقویت کرده و جرأت بخشیده که چیزی را که نمی دانی بگویی؛ سخن باطلی گفته ای ای پسر زن سیاه چهره؛ آنها آنطور که تو می گویی نیستند؛ اگر آنها مشرک بودند ما زنانشان را (پس از جنگ) اسیر کرده و اموالشان را غنیمت می گرفتیم و با یکدیگر ازدواج نمی کردیم و از یکدیگر ارث نمی بردیم.
من گناهی ندارم، این حرف امیرالمومنین است به نقل از روزنامه وزین کیهان اسلامی...
جمعه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۹
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد...
عاشقان
سر شکسته گذشتند،
شرمسار ترانه هاي بی هنگام خويش.
و کوچه ها بی زمزمه ماند صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند، خسته
بر اسبان تشريح،
و لته های بیرنگ غروری
نگون سار
بر نيزه هايشان.
تو را چه سود
فخر به فلک بر، فروختن
هنگامی که
هر غباره راه لعنت شده نفرينات ميکند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با ياسها، به داس سخن گفتهای.
آن جا که قدم بر نهاده باشی
گياه، از رستن تن می زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را، هرگز
باور نداشتی.
فغان!که سرگذشت ما
سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه روسپيان
باز می آمدند.
باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سياهپوش
ـداغ داران زيبا ترين فرزندان آفتاب و باد ـ
هنوز از سجاده ها
سر بر نگرفته اند!
Read More
سر شکسته گذشتند،
شرمسار ترانه هاي بی هنگام خويش.
و کوچه ها بی زمزمه ماند صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند، خسته
بر اسبان تشريح،
و لته های بیرنگ غروری
نگون سار
بر نيزه هايشان.
تو را چه سود
فخر به فلک بر، فروختن
هنگامی که
هر غباره راه لعنت شده نفرينات ميکند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با ياسها، به داس سخن گفتهای.
آن جا که قدم بر نهاده باشی
گياه، از رستن تن می زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را، هرگز
باور نداشتی.
فغان!که سرگذشت ما
سرود بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه روسپيان
باز می آمدند.
باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سياهپوش
ـداغ داران زيبا ترين فرزندان آفتاب و باد ـ
هنوز از سجاده ها
سر بر نگرفته اند!
اشتراک در:
پستها
(
Atom
)
جستجوی این وبلاگ
برچسبها
جاهايي که سر ميزنم
کتابخانهها
- کتاب فارسی
- ایرانیان آمریکای شمالی
- کتابخانه رضا قاسمی-دوات
- کتابخانه داتیس
- قفسه
- کتابخانه آشیان
- پارس تک
- کتابخانه مارکسیستها
- امیرحسین خنجی
- کتابخانه خوابگرد
- کتبخانه اهل سنت
- کتابخانه پارس
- آوای آزاد
- نیلوفرانه
- کتابخانه بهاییان
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه کامپیوتر
- کتابخانه نشر کارگری
- کتابخانه ادم و حوا
- جستجو در کتابهای فارسی
- کتابخانه نهضت ملی ایران
- تبرستان
- کتابخانه ایران باستان
اخبار زرتشتیان
CopyLeft! هرگونه کپی برداری مجازاست، اما خوشحال میشوم اگر به خودم هم خبر بدهید. با پشتیبانی Blogger.
آرشیو وبلاگ
-
2009
(53)
- دسامبر (4)
- نوامبر (3)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (4)
- اوت (6)
- ژوئیهٔ (10)
- ژوئن (4)
- مهٔ (3)
- آوریل (3)
- فوریهٔ (7)
- ژانویهٔ (7)
-
2008
(77)
- دسامبر (4)
- نوامبر (4)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (4)
- اوت (15)
- ژوئیهٔ (11)
- ژوئن (7)
- مهٔ (2)
- آوریل (7)
- مارس (11)
- فوریهٔ (2)
- ژانویهٔ (7)
-
2007
(60)
- دسامبر (7)
- نوامبر (1)
- اکتبر (2)
- سپتامبر (3)
- اوت (2)
- ژوئیهٔ (8)
- ژوئن (10)
- مهٔ (5)
- آوریل (2)
- مارس (8)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (9)
-
2006
(130)
- دسامبر (8)
- نوامبر (6)
- اکتبر (6)
- سپتامبر (6)
- اوت (8)
- ژوئیهٔ (15)
- ژوئن (15)
- مهٔ (21)
- آوریل (15)
- مارس (8)
- فوریهٔ (6)
- ژانویهٔ (16)
بیشتر خواندهشدهها
-
در پسلرزهای اولیهی «اسناد پاناما»، وقتی مشخص شد در برخی از این اسناد، نام «محمود احمدینژاد» ذکر شده، گروهی که به اصلاحطلبان معروف شده...
-
یادت هست، چند سال پیش بود؟ شاید بیشتر از ۱۵ سال؟ خیلی ساده، وسط سرمای زمستان،اخرین بطری ودکا را ورداشتی و بدون لباس مناسب و تجهیزات زمستانی...
-
در دنیای اینترنت هک کردن معنای خاصی دارد، هک کردن یعنی استفاده از نقطهضعفهای سیستمی برای نفوذ در آن و اینکه ادعا میشود دامین پرشینبلاگ...
-
1- نفرین ملا: اما ناقلان شکرشکن و راویان اخبار چنین حکایت کنند که در روزگارقدیم مطربی بود بس مشهور، بزم بزمیان را با ساز و آواز خود گرم میک...
-
يه نكته خوب انتخابات تو ايران اينه كه رقيبا ﭘﺘﻪ همو مي ريزن رو آب! البته اين وسط آدماي بدبختي مثل عليرضا امير قاسمي هم بى جوري سه مي شن!( شا...
-
Yesterday when I was young The taste of life was sweet as rain upon my tongue I teased at life as if it were a foolish game The way the even...
-
دیروز یکی از دوستان ترک زبان ، می گفت روزنامه ایران یه مقاله چند صفحه ای نوشته و به ترک ها توهین کرده! و کلی هم عصبانی بود. وقتی کاریکاتور ...
-
لطفا اصرار نکن که رای بدهم، اگر بر فرض محال رای هم بدهم، به کسانی رای نمیدهم که نامشان با #فلاحیان و #ریشهری در یک لیست باشد.
-
هر روز مینشست توی بالکن بی نردهی روبرو، روی صندلی پلاستیکی کوتاه قرمزاش با همان شلوارک راهراه سفید و آبی اول سیگاری روشن میکرد بعد ...
-
خواب دبدم "ادوارد" ام، با دستهایی شبیه قیچی توی قطاری اتوبوسی بودم، پر از آدمهایی که بعضیها را میشناختم و خیلیها را نه... ا...
© ما اينيم 2013 . Powered by Bootstrap , Blogger templates and RWD Testing Tool